خیلی اعصابم خورده و عصبیم...بابام پسرمو خیلی دوسداره و کلاهم بچه دوسته...هردفعه میبینمشون پسرمو خیلی بوس میکنه حتی لباشو ک من متنفرم ازین کارر...چندبار با لحن اروم .با عصبانیت باهر روشی گفتم ک لطفا لباشو بوس نکنین ....یه مدت نمیکنه باز دوباره.......کفری شدم....
از طرفی هم گوشیشو میده دست پسرم ...اینم دیگ ول نمیکنه هی میخاد براش اهنگ یا کارتن بزارن.....من خیلی ازین رفتارشون ناراحتمممم...چیکار کنم...‌یه چیزیم میگم ناراحت میشن یا ب مامانم میگ دیگ خونشون نمیرم😔😔😔

ببین جانم این چیزی که شما ازش حرف می میزنی مرزبندیه. اینا مرز تو هستن. اون داره این مرزها رو رد میکنه.
قدم اول مرزبندی گفتنه. که شما میگی.
بعد از گفتن مواجهه با پیامده. باید بکی اگه این کارو کنی نمیارمشدفعه بعد یا یه هفته یا دو هفته. وقتی هیچ پیامدی نداره کارش برای چی باید انجامش نده؟؟
مهم ترین مسئله تو مرزبندی هم همینه. اینکه اگه کسی مرز تو رو زیر پا گذاشت تو قراره چجوری عمل کنی.

همه رو بنداز گردن شوهرت خودتو راحت کن بگو شوهرت خوشش نمیاد اونا برا اینکه دامادشون ناراحت نشن مجبورن باب میلش رفتار کنن

بنظرم اینکه شما میخواین بعضی رفتارا انجام نشه یا مثلا گوشی ندن بهش درسته ،حق دارین
ولی سعی کن کمتر بری ،و وقتی میری با روی خوش و مهربونی به پدرت بگو ،عزیزم همینکه داریش و دوستداره بچت بوس کنه و باهاش بازی میکنه خیلی خیلی نعمت بزرگیه
وقتی میبینم خودم در آرزوی دیدن یک لحظه پدرمم که حتی بچم بوس کن ،
خدا رو شکر که داریشون و بهت لطف میکنن ... یکم کوتاه بیا ،یا کمتر برو میگذره
م

سلام عزیز دلم لطفا اینجوری نگین میدونین خیلی ها الان آرزوشونو جای شما بودن پیش مادر پدرشون
خیلی ها هستن حالا به هر دلیلی نمیتونن برن پیش خونوادشون یا اگه هم میرن انقدری صمیمی نیستن من خودم همین شرایطو دارم هر وقت همچین تاپیکا یی میبینم دلم میخواد جای شما ها بودم .قدر لحظه لحظه زندگیمونو بدونیم

همین امشب کلی مامان تاپیک گذاشتن ک از رفتار پدر مادر گله دارن
هیچی خواهر فقط تذکر اونم جوری ک ناراحت نشن
و کمتر رفت و آمد کردن