بچه ها یه چیز بگم ؟این حرف رو حتی به شوهرم نمیتونم بگم چون می‌دونم حالم چند روز خراب میشه اومدم اینجا درد و دل کنم من پارسال نوزادم رو از دست دادم فقط سیزده روزی بود و مشکل قلبی مادرزادی داشت همون تو بیمارستان بود یه چهار بار بیشترم ندیدمش دو قلو بودن خدارو هزار مرتبه شکر که دختر دیگم صحیح و سالم تو بغلمه فقط یه چیزی می‌خوام بگم احساس گناه میکنم من نمیتونم به دخترم از دست دادم حتی فکر کنم یعنی اینقدر درد از دست دادند زیاده و برام سنگینه حتی اگه به لحظه بهش فکر میکنم بغض گلومو میگیره می‌خوام دیوونه بشم بعد من هی سعی میکنم اصلا بهش فکر نکنم حتی سالگرد فوتش چند روز پیش بود ب روی خودم نیاوردم حتی ب شوهرم نگفتم حتی تا حالا سر مزارش نرفتم من خیلی آدم حساسی هستم تو تلوزیون هم می‌دیدم یه بچه آسیب دیده یا مرده من میزدم زیر گریه حالا اینکه من یچسعی میکنم یادش نکنم چون می‌دونم دیونهه میشم احساس گناه دارم یعنی دختر من الان انتظار داره من برم سر مزارش و بهش فکر کنم یا خودش درکم می‌کنه ک اینقدر دوسش داشتم و داغش برام سنگینه حتی نمیتونم بهش فکر کنم چیکار کنم به نظرتون بهش فکر کنم و بشینم گریه کنم خودم رو خالی کنم یه هی خودمو بزنم ب اون راه و بهش فکر نکنم همین الانم دارم می‌نویسم تپش قلب گرفتم دخترم ازم ناراحت نباشه آخه خیلی دوسش دارم خودشم می‌دونه ولی فکرش دیوونم میکنه😭😭

۱۵ پاسخ

عزیزم من با تمام وجود درکت میکنم 😭😭منم دخترم دنیا اومد ولی چون موقع زایمانم نبود بهش فشار اومد بردنش nicuولی دارو اشتباهی به بچه سالمم زدن فقط سه روز زنده بود دچار فلج مغزی وایست قلبی شد خیلی دلم تنگه براش منم راه شما رودرپیش گرفتم ولی گاها گریه میکنم تا بتونم ادامه بدم بچه اولم بود اگر همسرم هوام رو نداشت چیزی ازم نمیموند

من شش سال پیش پسرم مرده به دنیا اومد هنوزم گریه میکنم سخته

عزیزم مطمئن باش اون میدونه چقدر دوسش داری و تا ابدی تو قلبت جا داره ولی اگه غم و غصه رو به دلت راه بدی بیرون کردنش سخت میشه و تاثیر میذاره رو زندگی و دختر کوچولوت پس برای شادی دخترت هم شده از ته دل سعی کن حالت خوب باشه نه فقط ظاهرت و اینو بدون اگه بی تابی نکنی اجر بزرگی پیش خدا داری و این صبرت بدون مزد نمیمونه پس برای زندگیت و روحیه دخترت یه مامان شاد باش و خوشحال باش از اجری که قراره خدا بهت بده.

اون بچه متوجه احساساتت هست
چرا خودتو عذاب میدی
بخاطر کوچولویی ک الان داری اون گاری رو بکن که حالتو خوب میکنه

هیچ کس از دخترم حرف نمیزنه ک من حالم بد نشه همه اخلاق منو می‌دونن حتما شوهرم روز سالگردش رفته سر خاکش و به من نگفته که یادش نیفتم و حتی من جرئت نداشتم ازش بپرسم که رفته یا نه من اصلا آدم قوی نیستم اگه این دخترم و دلخوشی زندگیم نبود پسر بزرگم نبود من قطعا اگه زنده میمونم دیوونه میشدم شوهرم ب خاطر من براش سنگ قبر نزاشت ک یه وقت نبینم و خاکش رو یادش فراموش کنم ولی من سر مزار هم نمیتونم برم چون یاد دخترم میفتم خیلی خیلی سختههه خدا اونایی ک دور از جون جمع جوون از دست میدن چ میکنن خدا هیچکس رو با بچه امتحان نکن خدا جونم میدونست من رو بچه خیلی حساسم منو با بچه امتحان کرد امتحان سختی بود ولی باز دلش ب حالم سوخت فرشتشو فرستاد ک نجاتم بده

نه عزیزم بهش فکر نکن اون یه فرشته ی اسمونیه؛خودتو عذاب نده به جای غم و ناراحتی برای دختر از دس دادت با دخترت خوش باش و خوش بگذرون

درکت میکنم ، من دوست بیست سالم و از دست دادم وقتی که سه ماهه بودم ، از خواهر بهم نزدیک تر همش۲۶ سالش بود تو اتیش سوزی از دستش دادم هر وقت بهش فکر میکنم احساس میکنم الان قلبم از کار میوفته کسی راجبش ازم سوال میپرسه جواب کوتاه میدم ک نتونم بهش فکر کنم ، فکر کنم فقط داریم فرار میکنیم از این دردِ عجیب ، حرفات همش برام آشنا بود 💔و اینکه الهی خدا هم به دل تو ارامش بده هم به دل من عزیزم

نمیدونم برنامه زندگی پس از زندگی رو میدیدی یا نه
اما دردناک ترین چیز برای کسی که فوت کرده یا تو کماس اینه که ببینه عزیزاش ناراحتن. خصووصا همه تاکید داشتن که ناراحتی مادرشون چقدر براشون سخت بوده... این یک
دومیش یه قسمت داشت برای اونایی که تجربه خارج شدن روح از بدن و ملاقات با بچه هاشونو داشتن که سقط شدن یا بعد از بدنیا اومدن مردن.
حتتتما توصیه میکنم اونو ببینی چون دلت آروم میگیره...
اون نه نیاز داره یادش کنی، نه دوس داره بشینی براش گریه کنی.
اون عمرش همون ۱۳روز بوده، برگشته جایی که مطمئن بااااش از اینجا خیییییلی بهتره! داره کیفشو میکنه.
ماهم همه یه روزی میریم... پس ناراحتش نباش اصصصصلا و غصه نخور و اگر بدونی چه اجری پیش خدا داری میشینی از شوق گریه میکنی نه از ناراحتی❤️

الهی چقدرسخته صلوات قران آیه ای چیزی براش بخون هروقت توذهنت اومد جاش بهشته حتما🥺🥲

واقعا منم دلم گرفت باحرفت.نمیدونم چی بگم فقط از خدامیخوام دلت آروم بگیره

عزیزدلم قربون دلت بشم حتما اونم میدونه ک تو دوسش داری ب هر حال ب خاطر بچه ای ک الان تو بغلت هست ارامش داشته باشی خیلی بهتره حتما دخترت ک اسمونی شده هم میخواد حال مامان و خواهرش خوب باشه

سلام عزیزم
بچه ای که مرده اینقدر اونجا حالش خوبه که حال خوب تو بیشتر اونو خوشحال تر می‌کنه
ولی اگه تو ناراحتی کنی اون شاهد تو هست و با ناراحتی تو ناراحت میشه
حتی آدم بزرگ که میمیره میگن براش بی تابی نکنین روحش عذاب میبینه

فکر نکن فقط همین ،راهت تا الان درست یوده

عزیزم خدا این یدونه برات حفظ کنه😢
اکو قلب و انومالی متوجه نشده بودن؟؟؟

عزیزم 🫂🥹

سوال های مرتبط

مامان نور چشمام❤️‍🔥 مامان نور چشمام❤️‍🔥 ۱۷ ماهگی
یهو فکرم خیلی درگیر شد نمیتونم بخوابم بسکه پاهامو تکون دادم حالم بد شد، لطفا نظرتونو بگید در مورد چیزی که میخوام بگم
خانوما من یه پسر یه سالهو یک ماه دارم بعد از دو بار سقط خدا بهم داده حالا خیلی نگرانم که پسرم تنها نمونه و یه خواهر یا برادر داشته باشه خودم دوست دارم داداش داشته باشه حالا بگذریم، همسر من از من کوچیکتره شرایط زندگیمم اینکه مستاجر با یه درآمدی که همه چیم روبه راهه در حد معمول،دست تنهام هستم یعنی فقط فقط فقط شوهرم کمک حال منو زندگیمه اینجوری بگم که بعد سزارین خودم پسرمو بعد دوروز بردم حمام،از طرفیم افسردگی بعد زایمان گرفتم که تازه رفتم تحت درمان هی فکر میکنم میگم نکنه تو باردار شدن به مشکل بخورم نمیدونم که بچه دار بشم یا نه،شوهرم باز بچه میخواد ولی میگه حالا نه ولی من خودم به خاطر سنم میگم اگه قراره بیارم زودتر اقدام کنم، اصلا یه سر درگمی دارم نمیدونم چک شده این موقع شب 😔😔😔😔😔😔خانواده سوهرمم شهرستانی هستن الان که شکر خدا رفت آمد نداریم ولی میدونم بعدا هی میخوان گوه بخورن که یه بچه بیار یعنی واسه اونا بچه آوردن هیچ غمی نداره زرت زرت میزان بدون هیچ درک و فهمی از دوران زایمان بعد زایمانو بچه بزرگ کردن
مامان kiyan🩵sogand🩷 مامان kiyan🩵sogand🩷 ۱۶ ماهگی
یه روزهایی به چیزهایی به چیز هایی حرص خوردم و ناراحت شدم که اصلااااا مهم نبوده و نباید اینطور بودم ، چه روزهای خوشی داشتم ولی نمی‌دونستم ،یه روزی فکر میکردم خوشبخت ترینم چون یه خانواده سالم دارم ولی الان چی دخترم جلو چشمام داره سوراخ سوراخ میشه و من هیچ کاری نمیتونم بکنم دلم پره جوری که از چشمام میخواد بریزه بیرون بغض پر شده گلوم آخه چرا بچه من دردی بگیره که هیچ ربطی به هیچکدوممون ندارم ،چند روزه خودمو نگه داشتم که گریه نکنم چون مامانم پیشمه همش چشمش به حرکات و چشمای منه نمیتونم گریه کنم ولی امروز خیلییییییی پر شدم چشام خود به خود اشک می‌ریزه و من سریع خودمو جمع و جور میکنم که مامانم نبینه خدایا حکمتتو شکر ولی التماست میکنم دخترمو خوب کن خدایاااااا موقتی باشه برای دخترم این چند روز همه رو قسم دادم نمیدونم دیگه چیکار کنم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹💔💔💔💔💔💔💔💔😔😔😔😔😔😔😔😞😞😞😞😞😞😞😞




بارداری و زایمان و فرزند پروری و غربالگری نوزادان
مامان لی لی مامان لی لی ۱۵ ماهگی
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام
در مورد یه مطلبی خیلی وقت بود میخواستم اینجا بگم وقت نمیشد خیلی از اطرافیان خانواده دوست همه هر سری من رو میبینن میگن چرا تو سره کار نمیری ولی یکی فکر نمیکنه اول اینکه من خودم شعور دارم برای این قضیه و فکر کردم در موردش و دیدم من اینجا تنهام و پسرمم نمیتونم به کسی بسپارم و خیلی برام مهمه تربیته مهراب و غذا خوردن و همه چیزش و مهدکودک و پرستار و همه چی هم تحقیق کردم و علاقه ای ندارم بهش اونم الان چون الان سن حساسه مهراب سنی که هر لحظه من رو میخواد کنارش باشم بغلش کنم درد داره من آرومش کنم اینکه من به فکر خودم باشم و بگم خب من وقتم رو بچم نگیره پس من چرا بچه آواردم؟با اینکه تمام همکارام میدونن چه تهران چه یزد من شدیدا عاشق کارم بودم و هستم در حدی که من علاقه ای به ازدواج نداشتم چون گفتم من با کارم ازدواج کردم ولی ازدواجم کردم شوهرم گفت مانع کارت نمیشم و اذیتت نمیکنم .من عاشق کمک کردن به مردم و خوب شدن مریض ها بودم .الانم از نظرم بزرگترین مسئولیت گردن منه بچه داری مسئولیت کمی نیست مسئولیت بچه .اینکه خوب تربیت بشه و درست بزرگ بشه.من برای تک تک کارهای مهراب مطالعه میکنم حرفای روانشناس و دکتر گوش میدم نظر میپرسم که کار اشتباهی انجام ندم چون من کسی نیست چیزی بهم یاد بده خودمم و خدای خودم .کاشکی اطرافیان دست برمی‌داشتند از حرفاشون و دخالت ها و چرت و پرت گفتناشون و یکم فکر میکردن.که آی تو خودت رو حروم میکنی و...من بهم خوش میگذره کتار مهراب با مهراب بازی می‌کنم بیرون میرم و همه جا میرم شهربازی میرم نمیزارم ذره ای مهراب اذیت بشه چون من کنارشم .چون من وقتی فکر مادر شدن کردن وقتی رابطه کامل با همسرم انجام دادم فکر تک تک اینجاها رو کردم دوری از کار دوری از تمام کارایی که قبلا میکردم