دیگه خسته شدم، همه زایمان کردن جز من
39 هفته هم پر شد بدون درد خاصی

من اینقد از درد زایمان طبیعی میترسم که شب و روز خواب ندارم جرات سزارین هم ندارم از اونم میترسم

وای چقدر این حس بده منم هر روز که میشد و درد ندارم و هی فعالیت میکردم نا امید میشدم آخرش شب گفتم هر چی گوگل گفته من انجام دادم ماساژ پرینه انجام دادم ورزش اسکات زیر دوش آب گرم اسکات زدم ۲ ساعت راه رفتم بعدش پتو شستم بعدش خونه را تمیز کردم بعدش شیاف گل مغربی گذاشتم یک ساعت دراز کشیدم بعدش ۱ ساعت راه رفتم تو خونه بعدش حالت سجده انجام دادم و کونم میچرخم بعدش شوهرم اومد از سرکار نزدیکی بدون جلوگیری داشتم و محکم بود ساعت ۵ صبح شکم سفت میشد فقد ولی گفتم قبلش دوبار درد میگرفتم‌میرفتم بیمارستان دردم میره و برمیگشتم خونه بعدش گفتم این درد و سفت شدن الکی بزار بخابم بعدش هی تو خاب نمیتونستم بهابم چون سفت میشد بعدش ساعت ۱۰ بیدار شدم رفتم دسشویی تکرار ادرار داشتم ولی هیچ نمیاد ادرار بعدش ساعت ۱۳ بیدار شدم رفتم دسشویی برگشتم خاستم دراز بکشم یی لخته خون اومد ازم بعدش شوهرم بیدار کردم دیگ تو ماشین دردم بیشتر شده و هی زور میزدم و تا معاینه کرد گفت ۷ سانتی تعجب کردم چون درد نداشتم دردم تو ماشین شروع شد بعدش رفتم زایشگاه دیگ دوباره معاینه کرد گفت ماشالله فول شد دیگ ساعت ۱۵ و ۳۰ دقیقه به دنیا اومد

😂خوش ب حالت که به اونجا رسیدی من حس میکنم الان میخام بزام

چرا ناشکری میکنید میدونم بخدا سخته ولی خداشاهده من دعا روز و شبمه که به هفته شما برسم هرلحظه ترس و استرس زایمان زودرس رو دارم

منم همینطور🙁

ای خواهر منم هستم