وااای ک با پا خودم رفتم تو بیمارستان حالا ک مرخص شدم با هزار تا درد برگشتم😣نه میتونم راه برم از کمر درد و واژن درد،نه میتونم بشینم،پاهام ورم کرده،استخوانام درد میکنه،اصن ی وضعیه
حالم دیگه از آن اس تی بهم میخوره هر ده دقیقه میومدن دستگاه رو میزاشتن سه ربع باید تکون نمی‌خوردم ک تازه ی قل بگیره بعدم میومد میگف نگرفته و خوب نشده دوباره از اول😫نابودم کردن تو بیمارستان ینی فقط خدا خدا میکنم این هفته بگذره و دوشنبه برم دکتر
دکترم گفت فقط ی هفته دیگه تحمل کن،ب امید خدا

منم سرویسم کردن رگمو دادن دست ی پرستار ناشی کبودم کرد کله دستام کبودن درد واژن نداشتم انقذ معاینه کردن الان درد دارم 😢 هیی میومدن ان اس تی نصب میکردن خوب نمیگرفت عصبی میشدن خیلی بداخلاقم بودن 😢 ب من میگفت بااین حالت پاشو اشغال جم کن ، رو‌تختم دوتا ی بار مصرف بود منتظر بودم دسشویی رفتنی ببرم بندازم اشغال هیی داد میزدن سرم پاشو بنداز اشغال درحالیکه دکترم استراحت داده بود

عزیزم چقد سختی کشیدی

قربون دلتون من یکی دارم نفسم در نمیاد ده روزه فشارم بالا می‌ره.خدا خودش بسلامتی این دو هفته دیگه بگذره راحت بشیم

واقعا دوقلویی سخته منم شرایط شما رو دارم درکتون میکنم. من این دو ماه اخیر دیابت بارداری و کلستاز بارداری و کم کاری تیروئید هم گرفتم به خاطر شرایط بارداری دوقلویی. ان شاالله برای هممون این هفته های اخر به خیر و خوشی بگذره و زود تموم شه و دسته گلامون رو بغل کنیم

۳۵ هفته و چند روزی عزیزم برای چی رفته بوی آن اس تی

انشاالله به سلامتی زایمان کنی عزیزم منم مثل شما دهنم سرویس شد ولی میگذره خدابزرگه

عزیزززم
انشاالله این یک هفته هم به خیرو خوشی تموم میشه کوچولوها تو بغل میگیری به امید خدا