من صبح با دخترم رفتیم نون و تخم مرغ اینا بگیریم شوهرم گفت برای من سیگار بگیر
من رفتم اومدم یادم رفته بود کلا چند وقته خیلی همه چیز یادم میره
اومدم دیده نخریدم میگه ریدم تو مغزت وفلان منو واقعا عصبی می‌کنه نمیذاره هیچ ذوقی برام بمونه منم رفت بیرون سر بچم کلی داد زدم 😭😭😭
واقعا یوقتایی احساس میکنم آدم نالایقیم مادر بدی ام برای بچم اون واقعا بی گناهه من مادر بی عرضه ایم نمیتونم جلوی خودمو بگیرم واقعا از خودم بدم میاد شوهرمم هییییچ توجهی به من نداره و همش درحال تحقیر منه منم واقعا داغون میشم

میگفتی منم ریدم مغزتو یابو نفهم نکنم خریدم زیاده الدنگ
مگه اونا چیزی یادشون نمیره من له شوهرم دوتاچیزبگم بخره سه بارتومغازه زنگ میزنه

چطور مینونی خودت براش سیگار بخری اخه.. شوهرا نود نه درصدشون بدن بخدا حداقل یسریا پولدارن زنشون دلش ب پولشون خوش

سر اون داد بزن بعدشم خود چس مغزشو بفرست بره وسایل بخره و سیگارشم بخره وقتی میشینه خونه چرا تو رفتی

عزیزم سیگار اون به تو چه ربطی داره هیچوقت براش نخر به خاطر همچین آدمی هم سر بچت داد نزن هر چی گفت محل نده خودش حالا چی هست که تو رو تحقیر کنه بهش زیادی بها دادی

سر شوهرت داد بزن .بچت گناهی نکرده . مرد احمق .حالا خودشون هزارتا چی یادشون میره .