تجربه زایمان طبیعی🟣
پارت دوم

رفتیم زایشگاه و ازم nst گرفتن و مجدد معاینه کردن. هنوز همون ۲ فینگر بودم اما سر بچه اومده بود پایین و انقباضمم زیاد بود اما نامنظم. به دکترم زنگ زدن و ایشون گفتم بفرستینش سونو بیوفیزیکال و بیاره جوابشو همون زایشگاه. خلاصه من درد نداشتم اما انقباضام هی شدید تر میشد . رفتیم سونو و دکتر گفت یه دور بند ناف شل دور گردنشه و بقیه چیزا اکیه.دیگه رفتم زایشگاه و سونو رو دیدن و به دکتر گفتن و دکتر گفته بدون دوباره nst بگیرین و معاینه کنین که با اجازتون گفتن ۴سانتی و انقباض های بسیار شدید و منظم. حالا قیافه من کلا پوکر فیس بود🤣🤣🤣 میگفتم چجور ۴سانتی اک مه اصلا درد ندارم 🫠🫠🫠 وقتی گفتم بهشون از خاکشیر و اناناس و خرما گفتن دهانه رحمت خیلی نرم و عالی شده واسه همین تا الان اذیت نشدی :)))
همسرمو صدا زدن و گفتن که خانومتون کارتون دارن😀
اومد و دید من با لباس بستری ام و کلا مات نگاهم کرد چرا؟! چون فرداش تولد خودش بود🤣 و اینکه زودم بود هنوز !!!
ادامه پارت بعدی

۷ پاسخ

بنظرم بازم خوش زا بودین که خیلی تاثیر داره تو روند زایمان

بقیش....

کاش پسر منم روز تولد باباش بدنیا بیاد .. هشت آبان

من از دیشب شیاف گل مغربی قبل خواب می‌زارم دیروز تخم شوید خوردم امروزم خاکشیر خوردم پیاده روی دارم اسکات میرم شکمم موقع راه میرم سفت میشه درد دارم ولی موقع دراز کشیدن و نشستن هیچی به هیچی

وقتی دهانه رحمت نرم شد موقع رابطه اذیت نبودی یا موقع گذاشتن شیاف؟

من ۳۴ هفته و دو روزمه
ینی خاکشیر و اناناس رو شروع کنم؟ زود نیس؟
ورزش و پیاده روی هم که صفر🫠

بسلامتی عزیزم کاش منم مث تو باشم گلم چیا مصرف کردی و چ ورزش هایی انجام دادی ک درد متوجه نشدیو ب ماهم بگو از تجربیاتت استفاده کنیم🥰

سوال های مرتبط

مامان مامانِ مهرو🥰 مامان مامانِ مهرو🥰 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی 🟣
پارت اول

مامانا قبل شروع تجربم بهتون بگم که من از هفته ۳۴ ورزش ها و پیاده روی رو شروع کردم و از هفته ۳۵ هر روز خاکشیر و اناناس و خرما میخوردم چون میگفتن دهانه رحم رو نرم میکنه.

در تاریخ ۹مهر من با دل درد و انقباض رفتم بیمارستان و معاینه شدم گفتن ۲ فینگر بازی و ولی سر بچه خیلی بالاست هنوز . با دکترم صحبت کردن گفتن نیازی به بستری نیست و زوده. اما ماما بیمارستان (مهر مشهد) گفت که از فردا صبح که میشد ۵شنبه ۱۰ مه یکی شیاف مغربی صبح بذار یکی شب.
منم اومدم خونه و از فردا که شیاف گذاشتم دیدم ترشح های خیلی زیاد خونی دارم که زنگ زدم زایشگاه گفت بخاطره شیافه.
دیگه ۵شنبه ام گذشت و شبشم شیاف گذاشتم ک احساس کمر درد کردم . به هر زوری بود خابیدم و صبح شنبه ۱۱مهر یکی دیگ شیاف گذاشتم و شروع کردم به چهاردست و پا رفتن تو خونه به توصیه همون ماما بیمارستان. دیگ گذشت و شد ساعت ۶ عصر من احساس کردم علاوه بر انقباض(سفتی شکم) دل درد و کمر درد دارم.
به همسرم گفتم بری nst بدیم من خیالم راحت بشه…
ادامه پارت بعدر
مامان نی نی مامان نی نی ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
بیمارستان حجتیه
دکتر غروی

۲۲ ام ساعت ۱۲ شب احساس کردم که خیس شدم
یه دوش سریع گرفتم وسیله هام و که جمع کرده بودم و برداشتم و رفتم بیمارستان


ازم تست گرفت و nst و یه آزمایش ادرار که با سوند ازم گرفتن(اصلا درد نداشت)

توی nst انقباظ های منظم داشتم
ولی خودم خیلی احساس نمیکردم

همون موقع زنگ زدن دکترم و دکتر گفتن که بستری بشم
دیگه لباس پوشیدم و رفتم توی بخش

مدام پرستار میومد چک میکرد و ازم nst میگرفت
تا ساعت ۶ صبح دکتر زنگ زد و گفت یه قرص و سوزن بهم بدن

خیلی کم درد داشتم
که ساعت ۹ معاینه کردن هنوز یک سانت بودم که دیگه زنگ زدن دکتر اومد
و خود دکتر کیسه آبم و پاره کرد
یه حجم زیااااد آب ازم خارج شد
خدمات بیمارستان مرتب با خوش اخلاقی زیرم و عوض میکردن و انرژی میدادن بهم
دیگه با کمک پرستار ها رفتم توی زایشگاه
اینم بگم که زایشگاه بیمارستان LDR بود و نیازی نبود که بخوایم اتاق بگیریم و میتونستیم یه همراه داشته باشیم حتی همسرم هم میتونست بیاد

ادامه اشو اینجا میذارم👇🏻
مامان خوشگل خانوم مامان خوشگل خانوم ۶ ماهگی
پارت 2
از اینورم ماما همراهم قرار بود از چهار سانت بیاد روی سرم اما چون شیفتش بود بنده خدا همش میومد ازم خبر می‌گرفت و چند باری هم معاینه کرد و گفت دهانه رحمت خیلی سفته و اصلا نرم و شل نشدی دیگه همش شروع کردن به گذاشتن شیاف و قرص های نرم کننده دهانه رحم تا ساعت 12شب بازم اون نتیجه دلخواه رو نداد من فقط 3سانت شدم وقتی سه سانت بودم اون سوند رو ازم کشیدن ک اندازه توپ کوچولو شده بود. دیگه ماما همراهم اومد پیشم و دوباره معاینه کرد و گفت اینجوری نمیشه و باید بندازمت رو دور خلاصه دوز آمپول قرص هارو بیشتر کرد و انقباض های منم هعی بیشتر شد بی نهایت دردم می‌گرفت موقع انقباض طوری فشار روم بود که گفتم الانه که من دیگه زایمان کنم خیلی درد داشتم و فکر میکردم الان 7یا8سانتی شدم حداقل.ماما همراهم دوباره معاینه کرد و گفت هنوز 4سانتی دیگه دردهای بدی داشتم و استرس بدی هم گرفته بودم که چرا اینهمه طول کشیده و اینهمه من درد دارم اما دهانه رحمم باز نمیشه