۵ پاسخ

من یه ماه پیش گرفتم راحت شدم تازه یه هفته اس عمیق میخوابع و بهونه نمیکنه راه سختی در پیش داری

خیلی آروم آروم بگیر یهو ازش نگیر قبلش هم خسته اش کن کلی بازی کن ببرش بیرون وقتی اینجوری خیلی اذیت میشن
من پسرمو تو دوهفته از پستونک گرفتم البته الان هنوز شیشه میخوره اما تو خواب شب نه

من دخترم سر شب تا پستونک نزارم دهنش نمیخابه هی میگه کو‌ وقتی قایمش میکنم،وقتی خوابش سنگین میشه خودش در میاد از دهنش ولی باز نصف شب بیدار میشه گریه میکنه براش باید بزارم دهنش😐ظهرام ک میخابه میزاره

من پستونک و از پسرام همین مدلی گرفتم...کلی هم باهاش بای بای کردن

پستونکش ب بادکنک میبستی میدادی بازی کنه بعد سر پستونکو قطره تلخک میزدی میزاشتی دهنش کنه وقتی خورد تلخ بود بهش بگو خراب شده اه شده مامان بیا بریم بیرون بدیمش باد ببره تو اسمون

سوال های مرتبط

مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
خب اومدم تجربه ی خودمو در مورد ترک پستونک بگم نمیگم راحت بودش ولی اونجوری که برای خودم غول ساخته بودم نبودش من ۱۲ روز پیش خیلی یهویی نلین از خواب بیدار شد تصمیم گرفتم پستونک بهش ندم البته نلین تا قبل ۱۸ ماهگی فقط برای خواب و هنگامی که از خواب بیدار میشد بهش میدادم که دوباره به خوابش ادامه می‌داد تا اینکه از اردبیهشت ماه که تب ۴۰ درجه کرد وابسته پستونک شد که فقط می گفت پستونک که کلا در طی هم زیاد می خورد یه مدت گفتم ایرادی نداره چون دندونش هم در می آورد از اونورم خواب در طی شبش خیلی بدجوری شده بود پشت هم توی خواب بیدار میشد و پستونک می خواست دیگه دیدم خیلی وابسته شده صبح بیدار شدم گفت پستونک گفتم مامان نمیدونم کجا گذاشتی برو بگرد پیداش کن تا ساعت یازده موقع خواب نیم روزش یه پنج دقیقه گریه کرد و خوابش برد بیدار شد گفت پستونک نلین به پرنده ها علاقه داره گفتم مامان پرنده ها بردند گفتند نلین بزرگ شد گفتند چیزی دیگه ی برای نلین میاریم گفت نه نه منم پشت هم تکرار میکردم پرنده ها بردند تو که پرنده ها رو دوست داریی تا غروب حسابی سرشو گرم کردم حسابی خستش کردم شبش رفتیم با هم عروسک به همراه وسیله های تمیز کاری خریدیم نلین خیلی جارو دسته بلند دوست داره گفتم نلین کدام‌ها رو دوست داریی پرنده ها گفتند هر کدوم دوست داریی بردار که انتخاب کرد اومدیم خونه خیلی خسته بودش زود خوابش گرفت در طی شب هم بیدار شد یکبارش روی پام گذاشتم چند بار دیگه پشتشو ماساژ دادم خوابش برد نمیگم راحت خوابش برد حتی چند دقیقه گریه هم کرد ولی خب اونجوری نبودش زود خوابش می کرد فرداش چند باری اومد گفت پستونک بازم همون جمله ها رو گفتم و عروسکشو نشون گفت باشه روز سوم تب کرد بقیه رو پایین میذارم