وقتی دخترم نمیخابه عصبی میشم، دلیلش اینه که وقتی ازدواج کردم رفتم طبقه پایین مادرشوهرم، تازه دفاع پایان نامه کرده بودم، خسته بودم، دنبال کار بودم، صبحا دیر بیدار میشدم خستگیم بره چون شبا نمیتونستم بخوابم، صبح وقتی شوهرم میرفت سرکار میاومد در خونه رو میزد بیدارم میکرد که پاشو زن نباید خیلی دیر بیدار شه، بعد کار پیدا کردم، میرفتم سرکار، اخر هفته ها عصری میخوابیدم میگفت تو خیلی میخوابی چاقی، درحالی ک یه دخار داشت تازه شوهرش داده بود، هر وقت زنگ میزدی خواب بود، یکبار منم گقتم اگه ادم با خوابیدن چاق شه باید دختر تو بترکه، دیپه از اون وقت چیزی بهم نگفت. ولی حس گناه خوابیدن همیشه بامنه، باردار بودم همش،یاد اون روزا نمیتونستم بخوابم، حس میکنم بچم تاثیر گرفته از بیخوابی های من، چون منم چشام میرفت از بیخوابی ولی نمیتونستم بخوابم. تا ماه اخر سرکار رفتم ولی دخترش خورد خوابید، دختر خواهرشوهرم دو هفته از دختر من بزرگتره، اونم عین مامانش همش خوابه.
تو زندگیم بهترین کاری که کردم این بود که از پیش مادرشوهرم بلند شدم، طلا گرون میشه افسوس میخورم بعضا که طلاهامو دادم ولی امشب ک دخترم نمیخوابه دوباره یاد اون روزا افتادم میگم ارزش داره همه چیتو بدی ولی پیش خاندان منفور شوهر نباشی واقعا

۸ پاسخ

ولی نخوابیدن نینی ربطی به این چیزا نداره عزیزم

آره بابا کار خوبی کردی جداشدی ازشون. ولی خوبم جوابشو دادی آخر زبونشو بستی. بخاطر دخترتم عذاب وجدان نده به خودت الکی من همش خواب بودم ولی دخترم دوماه شب و روز نخوابید بخاطر کولیک خوب میشه عزیزم

نمیدونم چرا خانواده شوهر نمیتونن خوب باشن.
خوب شد از اونجا اومدی ولی به خودت عذاب وجدان نده بدخوابی دخترت ربطی به این نداره پسر منم تا دو ماه بدخواب بود البته شبا خوب میخوابید اما از صبح که بیدار میشد دیگه نمیخوابید تا شب تو بغلم میخوابید میگذاشتمش تو تخت بیدار میشد همه پستایی را که در مورد خواب دخترت میگذاری من یه جورایی تجربه کردم زمانی که خوابش خوب شد که من خودمم به آرامش رسیدم والبته ترکیبی با شیر خودم شیر خشک هم دادم

واقعا .پدر شوهر من ۱۰ روز زایمان کرده بودم سرما خورده بود منو بردن اونجا به منو بچه سرما داد آخرم ۶ روز نشده منو از خونش انداخت بیرون که چی تو لیاقت نداری بچه داری کنی بچه چرا گریه میکنه

ولی خوب جواب مادرشوهرتو دادی

آخی عزیزم 🥲
دختر من برعکسه منه

واقعا نمدونم چرا این خانواده شوهر اجازه میده ب خودش ک تو کوچیکترین چیزها دخالت کنه حتی خوابیدن عروسم کار دارن و عذاب میدن ادمو خدا نگذره ازشون 🥲

خدا لعنتشون کنه

سوال های مرتبط

مامان maman Nelin🌈💖 مامان maman Nelin🌈💖 ۸ ماهگی
مامانا ذهنم خیلی درگیره
امشب برای شام رفتیم خونه ی مادرشوهرم. قرار بود شب اونجا بخوابیم. چون معمولا بچمو که میبرم جایی بعدش میارم بد خواب میشه. بردمش اونجا همش خواب بود بچه. ساعت ۸ بهش شیر داده بودم خوابید ۱۱ قرار شد بهش شیر بدم اگه خوابید و بیدار نشد شب همونجا بخوابیم. اگه بیدار شد بیاریمش خونه ی خودمون. من ۱۱ بهش تو خواب شیر دادم. همیشه همینکارو میکنم. پدر شوهرم شروع کرد گفت تو خواب بهش شیر نده و فلان گفتم اگه بیدار شه خودش دیگه نمیخوابه قلقش دستمه. گفت نکن اینکارو بچه بد خواب میشه خلاصه توضیح دادم که اگه بیدارش نکنم خودش بیدار شه خوابش کلا میپره تو خواب بهش شیر بدم میخوابه دوباره. مادر شوهرمم از اون طرف جو میداد که آره بچه ی منو اذیت میکنن و فلان‌ خواهر شوهرم چند بار بهش اشاره داد که بسه دیگه چیزی نگو این باز میگفت بچه ی منو اذیت میکنن؟ هی میگفت. منم دیدم ساکت نمیشه برگشتم گفتم آره ما بچه رو شکنجه میکنیم تنبیه بدنیش میکنیم. خلاصه که شیر دادم و بچه خوابید بازم بیدار نشد. به شوهرم گفتم بمونیم شب مادر شوهرم گفت حالا میخواین امتحان کنین برین خونه ببینین شاید خوابید اگه نخوابید بیارینش منم دیدم اینجوری گفت به شوهرم گفتم بریم خونه.
به نظرتون من جوابشو دادم کار بدی کردم؟ نمیدونم چرا عذاب وجدان گرفتم.
خدایی آدمای بدی نیستن اما امشب واقعا عصبیم کرده بودن
مامان آراد 🐣 مامان آراد 🐣 ۷ ماهگی