۹ پاسخ

چقد کثیفن لب بچه رو بوس میکنن😑

بزن لهشون کن🤛🤛من بجات الان حرص میخورم

دخترم چهار روز تب داره خطرناکه؟ بردم دکتر گفت عفونت نداره
تبش فقط با بروفن کنترل میشه
اسهالم شد سه دفعه دیروز
ولی امروز نه
خطرناکه؟
باید ببرم ازمایش؟

چی بگم شوهر منم گوشی نشون میده هی میگم،نده ، حرف گوش نمیدن این شوهر ها ، ولی یه کاری کن تو به کنه دیگه تکرار نکنه که بندازمت بیردنو فلان

ای بابا چرا این مردا اینجورین اون روزی مادرشوهرم با قاشق دهنیش میخواست ب بچم غذا بده

به مادرشوهرت بگو شوهرتو ولش .
راستی پسرم امروز افتاده رو اسفالت صورتش ساییده شده چی بزنم ک سریعتر بهتر شه خیلی ناراحتم

منم همین جوری بودم
هر چقدر بیشتر حساس میشدم تنش ها بیشتر میشد و رابطه من و شوهرم هر روز بد تر
مشاور بهم گفت هرگز همسرت بین تو و مادرش تو رو تایید نخواهد کرد پس روشت رو عوض کن

همونجا به مادر شوهرت بگو که نده با مادر شوهرت دعوات بشه بهتر از اینکه با شوهرت دعوات بشه

وقتی نفهمه ول کن دهن به دهنش نشو.

عزیزم شماکه پرستاری بچه ام پریشب تاحالا تب داره ازدندون یاعفونت داره

سوال های مرتبط

مامان جوجه فلفلی🫑 مامان جوجه فلفلی🫑 ۱۵ ماهگی
سلام مامانا من دوروز پیش پسرم هی نا ارومی میکرد بدنش گرم شده بود گفتم حتما از دندونه خلاصه ما رفتیم خونه خواهر شوهرم یه دوروزی اونجا بودیم دیدم پسرم دیگه داره استفراغ میکنه همش بیحاله همش خوابش میاد بدنشم گرم استامینوفن دادم بهش حمامش دادم گفتم شاید سرحال بشه خواهر شوهر خنگولم هی میگفت سشوار نکش براش گفتم بچه تمام بدنشخیسه سرش خیسه چرا سشوار نکشم نه خوب نیست هی چرت پرت گفتن منم گفتم بچم مریض میشه اینجوری دیگه سشوار زدم موهاشو خشک کردم احساس کردم خواهر شوهرم از لج میگفت نکش سشوار خلاصه پسرم باز دیدم بیحاله گفتم بچمو ببرم دکتر هی میگفت نه واسه دندونشه تو چقدر ترسویی چرا زود بچه رو میخواین ببرید هی میگفت من دوتا بچه بزرگ کردم گفتم قرار نیست چون دوتا بزرگ کردی همه چی بارت باشه خلاصه گفتم من میدونم از دندون نیست اخه بقیه دندوناشم که در اومد این جوری بد حال استفراغ نداشت .بدن بچم داغ .منم صبح ساعت ۶صبح اماده شدم ماشبن گرفتم اومدم خونه خودم گفتم اگر اونجا باشم با حرفای خواهرشوهرم یه کاری دستش میدم زنیکه گاوتا ظهر دیدم چند بار باز بالا اورد زنگ زدم شوهرم پاشو بیا پسرم یه چیزیش هست نیای خودم میبرمش بیمارستان خلاصه اومد بردیم گفت بچه ویروس گرفته امپول بتامتازون زدشربت ضد استفراغ داد با استامینوفن تو دلم فوش خواهر شوهرم میدادم که گوخوری زیادی میکرد خلاصه اصلا به حرف کسی نباشید .خودتون تو مریضی بچهاتون دست یه کار بشید نزارید کسی تجویز الکی بده
مامان نی نی مامان نی نی ۱ سالگی
شوهرم اومد خونه شروع کرد به داد و بیداد تا حالا صداش برام بالا نیاورده بود تو این ۳سال برگشت گفت شاهان هم یکی مثل امیر رضا گمشو برو خودم نگه میدار جفتشون.. بچمم جیغ میزد امیر رضا هم گریه میکرد منم گفتم کجا برم بچم شیر میخوره گفتم عادت داری پس بچه رو بی مادر بزرگ کنی گفت ساکت میشی یا دهنتو ببندم گفتم بچه داریم زشته باشه هفته ای دو بار سه بار امیر رضا هم مثل پسرم پیشم باشه برگشت گفت مگه تو باید بگی باشه یا نباشه اومد زد تو گوشم و دهنم
برگشت گفت انقد گدا گشنه ای که پدرت عرضه نداشت برای دخترش هزار تومان جهاز بخره فقط ترو داد ک نون خورش کم شه
هیچی نگفتم یکم گریه کردم بچمو شیر دادم
شوهرمم ساکت شد الانم غذا برای امیر رضا دادم اونم گفت نمی‌خورم شوهرم گفت بخور یعنی چی زحمت کشیده مامان
کاش منم خانوادم دوستم داشتن لااقل جا داشتم الان شوهرم بیرونم کنه ک پدرم راه نمی‌ده خونه
نمی‌دونم چیکار کنم یعنی تند رفتم شوهرم اینجوری کرد؟
الانم همش ترس دارم نکنه روش باهام باز شدن ازین به بعد کتکم بزنه؟
کاری هم نمیتونم بکنم ازش بچه یکساله دارم کجا برم