۱۰ پاسخ

بچه دوساله واقعا چیزی نمیفهمه، کاری نمیشه کرد غیر مدارا و مواظبت.

براش اسباب بازی بخرین سرگرمش کنین
جلوی اون نوزادتونو نوازش نکنین
به بابا و داداشش بگین بیشتر به دخترتون توجه کنن
فقط باید حواستون باشه تنهاش نزارین تا کم کم بگذره

ببین خب شخصیت بچه اسن شکلیه ربطی به محبت نداره داره ها ولی تاثیر چندانی نداره مثلا ارتبن اگه بچه بیاد بغل کسی نمیده و خیلی حواسش هست ولی دختر خاهر شوهرم هم سن ارتینه بشدتتت حسودی میکنه دوقولو اومده پشت سرش و چشم میگرفتی میزد. وسیله پرت میکرد سوزن میزد دست دوقولوها مامان باباش انقد محبت میکردن این دختر بدتر میشد اخر سر یکبار نزدیک بود با مداد چشم بچرو کور کنه جوری ترسوندنش که دیگ جرعت نکرد اذیت کنه خاهر شوهرم عصبی شده بود دیگه واقعا کاراش خطرناک شده بود الکی قاشق سردو برداشت گفت داغه جلو چشمش مثلا داغ کرده بود دنبال بچه گداشته بود دیگ ترسید حسابی 😁😁😁خلاصه خداصبر بده دوتا بچه خیلی سختههههه خداقوت

نمیدونم تجربه ای ندارم باهاش زیاد بازی کنید یا مثلا وقتی میاد نزدیک شما و نی نی بهش یه میوه ای خوراکی چیزی بدین که کنارتون بشینه بخوره
یا مثلا با نظارت خودتون بگو بیا نی نی ناز کن بوس کن بگو نی نی خوشحال میشه بوسش می‌کنی
هرچند بنظرم چون سنش هم کمه فقط باید مراقبت کرد که یه کم بزرگ تر بشه

زیاد بغلش کن. باهاش بازی کن. بهش کادو و جایزه بده بگو نی نی داده.
یه وقتایی فقط با اون وقت بگذرون و البته یه وقتایی هم به بچه ۷ سالت اختصاص بده.
سخته اما اگه صبور باشی کم کم درست میشه.

دختر بزرگم وقتی دوسالش بود دخترکوچیکم بدنیا امد هیچ کس حق دست زدن به دخترکوچیکم نداشت دختربزرگم دعواش میکرد

اره ۲ ساله چی میدونه 🤧 احتمالا کلام هم نداره

توجه میخواد عزیزم
منم زایمان کردم پسر دومم تا دوروز بشدت حساس بود همون لحظه که داداشش اومد خونه می‌گفت برو بیرون نیا

بچه دوساله لج بلد نیست بنظرم

الان چندتا بچه داری

سوال های مرتبط

مامان پویان🩵فرهان💚 مامان پویان🩵فرهان💚 ۶ سالگی
پیرو تاپیک قبلی،بماند که چقد اون پسره امیرعباس به بچه من نه گفته و گفته نمیام و مامانم نمیذاره، یه روز یکی از همکلاسی های پسرم اومده بود دم خونه مون با پسرم بازی کنه، بعد پسر منم دیگه رفته پیش دوستش، این امیرعباس هم بهش برخورده و رفته به مامانش گفته پویان بیشتر با امیرعلی همکلاسیش هستش تا من،بعد که همکلاسی پسرم میره، پسرم همین امیرعباس همسایه مونو صدا میکنه ولی مامانش نمیذاره بیاد میگه اون موقع که رفتی با همکلاسیت فکر الانو میکردی 🙄🙄 اینارو امروز مامانش خودش بهم گفت، نگا توروخدا چیارو یاد بچه شون میدن و کینه و دشمنی رو، بعد اون پسره اینقد به حرف مامانش گوش میده که حد نداره ولی بچه من مارو به هیچی حساب میکنه، من وقت نکردم همون لحظه جوابشو بدم چون بچه نوزادم تو خونه بود و تنها، حالا به نظرتون به مامانش بگم ازت ناراحت شدم که بچه تو شیر میکنی که سمت بچه من نیاد چون یه بار بهش گفته همکلاسیم اومده، اینهمه خودتو و بچه ت به پسر من نه گفتین و گفته نمیاد، میدونید عادت کردن از بس بچه ساده من رفته سمتشون و صداشون میکنه،
بگم به مادره یا نه اصلا اهمیت ندم و به روی خودم نیارم؟
متاسفانه هر چی به بچه م میگم نرو سمتش، صداش نکن انگار به دیوار میگم
مامان ثنا و نیلا😍 مامان ثنا و نیلا😍 ۶ سالگی
«««هیییییچ بچه ای کامل نیست»»»
من بچه های زیادی رو دیدم
وصف بچه های زیادتری رو هم شنیدم
خیلی هاشون رو تحلیل کردم
تا به این نقطه برسم که بهتون بگم:
«بچه همه چی تموم نداریم!»
نگرد،نیست.
💭بچه ۷/۸ساله میشناسم بشدت مسئولیت پذیر در قبال بچه کوچیکتر،کمک مادر توی کار خونه،زرنگ و خانوم اما بشدت خجالتی و بدغذا و مضطرب.

💭بچه یازده ساله دیگه ای هست سرزبون دار،خوش مشرب و گرم اما سطحی نگر، معتاد به مجازی و با رفتارهای پایین تر از سن

💭بچه ۹ساله میشناسم مستقل،محجبه،بااعتماد به نفس،درس خون اما تندخو و زودجوش

💭بچه ۵ساله میشناسم گرم،باحال،مستقل،دوست داشتنی،صبور،اما مقاوم نسبت به دستشویی رفتن...

خلاصه عزیزدلم اینا رو گفتم که بگم اینقدر تصویر به اصطلاح «بچه مردم» تو ذهن مون پررنگه که حواسمون به خوبی ها و نقطه قوت های فرزندمون نیست،
نقطه ضعف هایی که بخشی شون نیاز به گذر زمان داره،برخی شون ریشه در طبع و مزاج،برخی شون رهایی و گیر ندادن ما رو و...
و البته گاهی هم داریم والدین با اعتماد به نفس کاذبی که اونقدر به روش غلط خودشون مطمئنند که حواسشون به دست و پا زدن بچه شون در مرداب اضطراب نیست
و بیاید به تعادل برگردیم✋🏻
و آگاهانه مادری کنیم.

✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده)
🆔 @maman_moshaver
#نشرباذکرلینک☝🏻