۲ پاسخ

کنجکاوی زیاد اهمیت نده به روشت ادامه بده فقط سرهمی تنش کن یه مدت از سرش میفته

وای من یسری حواسم نبود دیدم داره باطری قلمی میزاره اونجاش سریع گرفتم از روی کنجکاویه بیشتر الانم شلوارشو در میاره سعی میکنم حواسشو پرت کنم از اینکار

سوال های مرتبط

مامان دیاکو مامان دیاکو ۲ سالگی
😡😤بخدا دلم میخواد بزارم برم فقط از دست همه خسته ام ۳روزه پسرم تب کرده اسهاله ۳شبانه روزه نخوابیدم فقط قهوه خورده ک بیدار باشم دکتر بردم هر کار تونستم کردم هر چی مفید بوده خریدم دادم بخوره ک خوب شه دارو نمیخوره لجبازی می‌کنه افتضاح هر روزم خانواده شوهر زنگ میزدن بچه ما کجا بردین ک مریض شده چشم خورده و فلان باز من گفتم عب نداره از دوست داشتن حالا میگن دگ دیشب تا صبح پسرم تب داشت شیاف زدم صبح دوباره تب کرد شیاف زدم بهتر شد خونه جمع کردم همین خواستم پسرم خوابه منم بخوابم دیدم مادرشوهرم اینا زنگ در زدن اومدن خب خوش اومدین اما سر صبح با بچه مریض یذره درک کنن من هول هول ناهار دست کردم حالا الان تازه نشستم خواهرشوهرم زنگ زده من برا بچمون سرکتاب باز کردم بچمون ترسیده و چشم خورده و فلان اخههه بی اجازه ما چرا برا بچم سرکتاب باز کرده اصلا تب و مریضی چ ربطی ب این چیزا داره حالا الان دوباره زنگ زد من تخم مرغ خریدم بیارم برا بچمون بشکنم میایم اونجا واقعا درک ندارن من ۳شبانه روزه نخوابیدم با ی عالمه پتو تشک کثیف و استفراغی و فلان خوبه باز اونا رو شستم خونم تمیزه شوهرمم ک اصلاااااا هیچی بهشون نمیگه واقعا دلم میخواد ول کنم فقط برررم