من چهار روزه زایمان کردم شوهرم ک در کل آدم بدی نیست و خوب بود قبلاً شدید الکلی شده در حدی ک روزای آخرای زایمانم همش میخورد چقد گریه میکردم ناراحت میشدم چقد تا صبح گریه میکردم و حالا زایمان کردم گفتم بهتر میشه ب دنیا بیاد بچه تا اومدو شب زایمانم خورد ینی من هنوز بی حسی داشتم اینقد خورده بود ک نمی‌توانست درست راه بره و تو اون حالم باز چقد ناراحت شدم ک مگه میشه آدم اینقد بی فهم باشه و درک و شعور باشه حرف زدم باهاش زیاد میگه باشه نمی‌خورم باز همون اش و همون کاسه حالش بد بود رفت آزمایش داد آنزیم کبدیش خیلی رفته بالا شده 80گفتم خب پس نمیخوره دیگه امشب مهمون داریم دیدم هی می‌ره بیرون و میاد باز اینقد خورده درست راه نمیره چشاش داره می‌ره ..من با این بخیه ها با دوتا بچه میتونید تصور کنید چقد ناراحتم و حالم بده ..جای من باشید چیکار میکنید ..خیلی حرف میزنم باهاش ادم‌نمیشه ..نمی‌دونم دردمو ب کی بگم

۹ پاسخ

کسیکه بفکر خودش نیس تو فکرش نباش لازم نیس بهش فکر کنی...خودتو و بچه هاتو حفظ کن و خدا بهت توان بیشتری بده خودتون مهمین❤

عزیزم تا خودش نخواد هیچ کاری نمیشه کرد
شوهر خواهر منم دائم الخمر‌شده بود همش دعوا یعنی زندگی خواهرم جهنم شده بود
ماشالا وضع مالیشون عالی هیچ مشکلی نداشت اینقد همیشه همه چی واسش آماده بود ک دیگه لوس شده بود
فقط خدا خواست ک بره NA خودش با پای خودش رفت ماشالا الان حتی ی نخ سیگارم نمیکشه اینقد خوب شده ک هیچ کس باور‌ش نمیشه
حتی تو‌جمع هایی ک مشروب میخورن یا خورده باشنم نمیاد

چرا به خانواده هاتون نمیگی که این الکی شده
تو به کمکش نباز داری الان چه وضعیه

متاسفانه من ک خودم کارم توی بیمارستان. همین امروز یک نفر بخاطر خوردن مشروبات الکلی ، انتقال دادیم ب بیمارستان شیراز برای پیوند کبد ،
بهتره فکری کنی واسش. پیش روانپزشک ببریش،

با مشاوره یه صحبت بکن ببین چی میگه
حتما بابت یسری مشکلات رو اورده ب الکل الان نمیتونه بیخیال بشه

توی اون حال ازت رابطه هم میخواد؟

همسرت در همین حد میخورد واسه بچه دوم اقدام کردی؟

مشکلی چیزی داره از نظر روحی ک رو آورده ب الکل؟بلاخره بابای بچه هاتون هست گلم

منم آنزیم کبدم بالاس قبلا میخوردم اما الان نه میخوام برم دکتر تغذیه بخاطر کبد چربم
نگفت کبد شوهرتون گرید چنده ؟‌

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری

سوال های مرتبط

مامان ⚡️MAHAN⚡️ مامان ⚡️MAHAN⚡️ ۲ سالگی
ینی بعضی اوقات بچها سر ی چیزای الکی گریه میکنن ک دلت میخاد بزنیشون حداقل بهونه داشته باشن واس گریه😶😶😶 ینی ابرو و شرفم برده این بچه
یخچال خاموش کردم ک تمیزش کنم ،وسایل بیرون آوردم اومده زار زار گریه ک چرا وسایلا بیرون آوردی بذارشون تو یخچال
هرچی میگم مادرجان بذار یکی یکی تمیز کنیم بذاریم سرجاش ،خودشو میکوبونه تو زمین ک الا بالا همین الان همش بذار
منم میخاستم طبقه ها بشورم رفتم تو حیاط اینم اومد اینقد جیغ زد و گریه کرد ک همسایه دیوار ب دیوارمون اومد گفت اقتاده یا سرش ب جایی خورده اینجور گریه میکنه؟؟؟ گفتم ن والا بخاطر این داره گریه میکنه
تعجب کرده بود می‌گفت بچهای این دوره زمونه چقد بهونه گیرن،چقد لوس شدن
من ۶تا بچه بزرگ کردم جرات اینکارا نداشتن ک الکی گریه کنن و بهونه بگیرن ،هرکدوم از اون یکی آرومتر، خدا صبرتون بده 😅 (خداروشکر یکی از قدیمیا مارو درک کرد)


من نمیدونم چجوری بقیه درحال تمیزکارین بچهه هم اونور داره بازی میکنه،پسر من ک همش چسبیده بمن و میاد گیر میده ب همه چیز🤐🤐🤐
(خواهشا روانشناسای کودک نیان انتقاد کنن،اینقد گریه کرده،اینقد جلو خودم گرفتم ک داد نزنم سرش رگای مغزم میخاد بترکه😶)
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان لاوین مامان لاوین ۲ سالگی
من با این بچه چکار کنم ک خاله اش اینقد نخواد اینقد گریه نکنه بهونه نگیره دیوونه شدم بخدا سردردم بشدت سرما خوردیم با این حالم بردمش بیرون تازه برگشتیم بازم نق نق ک بریم بیرون پیش خاله
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماکان مامان ماکان ۲ سالگی
از خودم بدم اومد،چطوری ادم باید گریه بچه رو ببینه اما صبوری کنه و نادیده بگیره
چن روزه تو ترک شیر خاب عصرشم،تو این سه چهار روز همش یا تو ماشین خابیده یا خاهرام رو پا خابوندنش،خیلی هم بی دردسر و بدون گریه،امروز تنها بودم ساعت پنج صبح بیدار شده بود از ظهر بخاطر خاب بهونه گیر شد هرکاری میکردم میگفت جیجی، به حدی گریه میکرد گلوش گرفت،هرکاری کیکردمنهایت دو سه دقیقه ساکت میشد باز دوباره با همون شدت...نمیدونستم کار درست چیه،تسلیمش میشدم یا رو تصمیمم میموندم،گرمایه هوا،بی برقی،درد پریودی صدایه زجه زدنشو مامان گفتنش حالمو بدتر کرده بود،به خودم اومدم گفتم چقد تو بی رحمی کوتاه بیا دیگه،ببین اگه میشمردم به ده ثانیه نکشید زیر سینه چشاش بسته شد،اما تا یه ربع تو خاب هق هق میکرد،نگاش میکردم ازش معذرت میخاستم تو خاب،حالا مگه گریه من بند میاااد...واقعا نمیدونم چیکار کنم😭
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان مملی مامان مملی ۲ سالگی
بعد چند روز اومدم پیش بچم اصلا انگار ن انگار ک من مامانشم بغلم نمیاد انگار باهام غریبه شده فقط بغل باباش میره دیگه از من بدش میاد انقد ک با زن عموش دوست شده با من دیگه راحت نیست چقد حالم بده😭😭😭
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان هاکان🧸 مامان هاکان🧸 ۲ سالگی
تو مطب دکتر یکیو دیدم ک اومده بود ب جاریش که ۱۵ ساله بچه دار نمیشه و هزینه ای وی اف نداره، تخمک اهدا کنه، اومده بود ازمایشش رو ب دکتر نشون بده همش میگف اوکیه خانم دکتر؟؟ زود کاراشو انحام بدین جاریم خیلی ذوق داره، یهو دکتر گفت ۳ هفته بارداری خودت نمیشه 💔چقد ناراحت شد خانومه گریه میکرد میگف ب جاریم چی بگم چشم انتظاره ناخواسته باردار شده بود، و واقعا لذت بردم از این حجم همدلی، چقد یه ادم میتونه خوش قلب باشه، راستش شوهرم همونجا گفت چ جسارت و جراتی من باشم نمیزارم تو همچین کاری کنی واسه برادرم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان یکی یدونم مامان یکی یدونم ۲ سالگی
دوست داشتم بنویسم تا خالی بشم من ۴ ماه پیش سقط داشتم
دیشب ی لحظه احساس کروم شکمم خالی شد یاد نینیم افتادم
ک تو شکمم بود جای خالیشو احساسس میکنم خیلی ناراحت شدم شاید بعضیا بگن جنین ۷ هفته چیزی نیست و.. ولی جیگر گوشه ادم هر چی باشه ادم جونش براش در میرع
هنوز صدای دکار تو گوشم میپیچع ک گفت خالم دوبارع دارم ضربانشو چک میکتم انگاری تو ۷ هفته ضربانش متوقف شده همین جوری هنگ کردم نزدیک بود گریه کنم هنوز امید داشتم گفتم ن این سرش نمیشه میرم یجا دیگه فرداش رفتم سونو یجا دیگه بعدش همینو بهم گفت اشکام داشت سرازیر میشد ک مامانممم از خودم بد تر بود حالش خیلی ناراحت بود گفت جته گریه نکن شاید قسمت بوده منم گفتن ن هیچی میترسم از سقط و کوتاژ الکی پیچوندمش ... من موندم اخرین عکس سونو و قلبی ک ضربان نداشت ا🥲🥲🥲🥲🥲نشا ا.. ک تکتک اقدامیا خدا این ماه عیدیشونو بده ب امید بارداری موفقیت امیز وسلامت 😍
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان فسقلی مامان فسقلی ۲ سالگی
یه خاطره از زایمانم بگم .زایمانم طبیعی،بود وقتی فسقلی دنیا اومد ماماها گذاشتنش تو تخت و رفتن فسقلی گریهههه می‌کرد من گفتم چرا کسی نمیاد آرومش کنه بغلش کنه خودم از تخت اومدم پایین داشتم میرفتم پیشش که افتادم زمین از شدت بی جونی و خونی ک ازم رفته بود .💔پرستار اومد و کلی بهم حرف زد ک جرا اومدی پایین این بچه باید گریه کنه خودتو دیدی اصن .یهو پایین و نگاه کردم دیدم غرق در خونم و بلندم کردنم بردن برا بخیه زدن😔
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان بنیامین🥹 مامان بنیامین🥹 ۲ سالگی
وای بچها ب حدی الان ک اومدم خونه از خونه مامانم بنیامین گریه کرد ک یه لحظه میخواستم کفشش دربیارم لباش کبود شد صدوی گریش نمیومد دورازجونش فکرکردم چیزیش شد بخدا نبرم بیرون کلافس ببرمش بیرون ب حدی واسه خونه نیویم گرین می‌کنن ک صورتش میشه کبود الآنم از شدت گریه خوابید تچنتونیتم تحمل کنم سرش داد زدم اما بعدش بغلش کردم باهاش حرف زدم اما کاش اون لحظه عصبانی نمی‌شدم کاش واقعا میشد هیچوقت دعواشون نکنیم چقد بده این لحظات 🫠 قلبوم درد گرفت دلوم سوخت اما واقعا هرچی حرف زدم قبل گریه آروم نشد بچه‌ای شمو چجورین وقتی از بیرون میوین سمت خونه گریه میکنن یا ارومن من دیگه بنیامین واقعا کوچه و در خونه رو می‌شناسه هی میگه ن ن ن
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان هاکان🧸 مامان هاکان🧸 ۲ سالگی
اومدم بگم کسایی ک تازه زایمان کردین یا بچتون زیر یک ساله
این روزام میگذرن....من تو بدترین بحران بچه داری بودم اشفته بود زندگیم
خانوادم ۱۲ ساعت دورن ازم، اما اقوامم همشون پیش من بودن
خب کی بهتر از مادر ادم میشه!!! بچمو دست تنها بزرگ کردم بیست روزش بود باهمسرم بردیمش حموم، شوهرم سرکار نمیرفت کمکم میکرد ولی مشتری دست شاگردش کار نمیسپرد زندگی خرج داشت مجبور شد بره سرکار، اما من موندم و بچه ای که کولیک شدید داره تا خود ۱۱ ظهر بکوب گریه میکرد درحدی ک نافش ورم میکرد ، خودمو میزدم موهامو میکشیدم شوهرمم مینشست ب حال من گریه میکرد، عذاب وجدان داشتم ک خسته میاد خونه من واسش غذایی نتونستم درست کنم نمیتونم بهش برسم حتی لباساشو وقت نمیکردم بندازم تو لباسشویی یعنی یادم میرفت ک اونم وجود داره اما اون میگف غمت نباشه و تا ۳ ماه غذای رستوران میخوردیم ،گاها پیش میومد زود بیاد خونه خودش یچیزی درست کنه یا برعکس بچه رو نگه داره من غذا بپزم، و چقد سرکوفت خوردم از کسایی مثل اقوام شوهر که وا مگه اون تنها زاییده!!! اما من شرایطم بابقیه فرق داشت با بچه های اونا ک ناهار شام خونه مامانشون بودن شب موقع خواب میرفتن خونشون فرق داشت
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان بنیامین🥹 مامان بنیامین🥹 ۲ سالگی
سلام بچها خوبین؟ من امروز ب یه چیزی پی بردم اینکه واقعا رفتارم زشت بوده نسبت ب بنیامین امروز هم مثل دیروز شلوارک رو درآورد دست ب خودش زد اما من امروز مثل دیروز رفتار نکردم صبورانه باهاش حرف زدم و بردمش موتور سواری ک خودش گفت شلوارک پام کن دیگه بازی کردیم یادش رفت چقد دیروز بد بودم باهاش چقد بد دعوا کردم چقد مامان بدی بودم چقد واقعا از خودم شرمم میا من ک می‌تونستم مثل امروز باشم چرو فقط چون شب قبلش تاصب نخوابیده بودم ؟ امروز حالوم خیلی بهتره رأسی مثل دیروز بهش فشار نیوردم اگه خودش خواس بگه نخواس اجبارش نکردم واسه دسشویی فکرمی‌کنم هنوز یکم زوده ذهنش باید آماده کنم تصمیم گرفتم یکی دوهفته روزا باز بزارمش
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان محمد مامان محمد ۲ سالگی
سلام مامانا
دیشب انگشت پسرم لای در اتاق گیر کرد اینقد گریه کردم بچه ام، صبح بیدار شدم انگشت خیلی کبود شده بود، حالا به انگشتش چی بزنم بنظرتون؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۲ سالگی
سلام خانما .پسرم خیلی وقتا اسهاله .دلیلش چی میتونه باشه؟ تا دیروز مدفوعش سفت بود امروز اسهال شده باباش بیرون برده بود تا اومد دیدم وای نمیتونه راه بره پوشکشو باز کردم دیدم قرمز قرمز شده
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ماهان🌙🫀👶🏻 مامان ماهان🌙🫀👶🏻 ۲ سالگی
مامانا توروخدا بگین من با این بچه چه کنم؟؟اینقد امروز گریه کردم که چشمام باز نمیشه😭😭چند روز بی اشتهایه هیچی نمیخوره امروزم از صبح تا حالا فقط یک نصف تخم مرغ اونم نیمرو بدون نون خورده،غذا که میبینه عوق میزنه شربت اشتها خریدم براش اندازه سر سوزنم فرق نکرده
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مَلِکاجون💕 مامان مَلِکاجون💕 ۲ سالگی
خواهر کوچیکم چن وقته آمده خونه ما مونده.خیلی میاد میمونه چون تفاوت سنیمون زیاد از بچگی خیلی بهم عادت داریم و خیلی میاد میمونه خونمون.ایندفه هم ملکا گریه کرد دیگ بابام اینا گفتن بمونه.ازیه لحاظ خیلی خوبه با ملکا خیلی خوب کنار میاد زبونشو بهتر می‌دونه ملکام خیلی خوشحاله ک تنها نیستو باهم بازی میکنم اینجور موقع ها میگن چ خوبه آدم چن تا بچه داشته باشه باهم بازی میکنن اذیت نمیشن

اما اما اما وقتایی ک باهم لج میکنن بازی نمیکنن ملکا ایییینقد جیغ می‌کشه ینی نابود میشم از صداش اینقد عصابم خورد میشه دوس دارم کر شم از دستشون.و این جور موقع ها میگم خدا ب داد کسایی برسه ک شیر ب شیر یا چن تا بچه دارن😵‍💫😵😫😫😬😑😤😤😢😥😢
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان دانه برف مامانش مامان دانه برف مامانش ۲ سالگی
سلام مامانا دارم این متنو مینویسم با گریه 😭😭😭😭😭😭😭
من شاغلم امروز خدا گذاشته به دلم گفتم بزار زود برگردم آمدم خونه دم در کلیدو انداختم در دیدم در قفله از داخل هرچه زنگ همسایه های دیگه رو زدم نبودن نگاه کردم دیگه طبقه دوم هست زنگ زدم پسرشون درو باز کرد گفتم در قفله در پارکینگو بزن برام این فاصله تند تند زنگ خونمونو زدم شک کردم درو پرستار باز نکرد همیشه زود درو باز می‌کرد فورا دوربینو چک کردم دیدم بچم همش داره میپره در حمام وگریه مکنه فورا گفتم یا خدا پرستاره گیر کرده تو حموم آخه تو حموم رفته بود دستشو بشوره چون دستشویی‌مون پله داره یه دونه سخته منم فورا رفتم درو براش،باز کردم اون گریه من گریه بچم گریه 😭😭😭😭😭فیلم دوربینو چک کردم دیدم بچم درو ازش میبنده بعدش نزدیک ۱۲دقیقه این گریه اون گریه بچم وقتی گریه میکرد خودشو می‌کوبید تو در دارم سکته مکنم انقدر گریه کردم 😭😭😭چند روز پیش دستگیره بالکنوبردیم بالا .امروز در حموم ببریم بالا واییییییییییی خیلی،حالم بده بشه تجربه برا همه 😔😔😔
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر