امروز مادرم در مورد زایمان طبیعی دوران قدیم تو روستا تعریف می‌کرد برام
طفلی زن های قدیم میگه ماما میومد با چاقو دو تا سه تا برش میزد بچه دنیا بیاد بعد ولمون میکردن به امون خدا میگه زخم های چاقو همینجوری خونریزی میکرررررد تا خودشون خوب بشن میگه سرم نه قرص نه غذای درست حسابی هیییچی مامانم میگه زن های الان کیییف میکنن

واای خدایا شکرت ما اون زمان زندگی نمی‌کنیم و علم پیشرفت کرد

شوخی میکنی🫤🫤همین طور گشاد ولشون میکردن میرفتن
تیغ نبودع یعنی ک با چاقووو .تصورشم وحشتناکه
پاهام قفل شد

مادرشوهرم درباره مادرشوهر خودش اینجوری تعریف می‌کرد میگف بعدش انقد خونریزی زیاد داشتن ک لباس های بزرگشون رو بجای پوشک اینا میزاشتن ک جوابگو اون خونریزی بشه

من مامانم چون داداشم قبل من به دنیا اومد و سزارین بود منم سزارین به دنیا آورد
حتی مامانم دقیق نمیدونست بخیه های زایمان طبیعی کجاست

این داستان فک کنم واسه مامانای مامان بزرگمونه. برای من ک اینجوریه. بعدشم انقد سخت یوده اون همه بچه میوردن؟

من فکر میکردم قابله های قدیم بخیه ام میزدن مامانم میگه نبابا بخیه ای وجود نداشت فقط برش میزدن و میرفتن

وا مگه مامانت چن سالشه مادربزرگ من بچه بزرگش که بابام بود متولد ۵۶ تو بیمارستان زایمان کرده همه رو

مامان من داداشمو با ۵ کیلو وزن توو خونه به دنیا اورده
به زنای روستامون نگاه میکنم دلم میسوزه میگم طفلیا همه محکوم بودن به قوی بودن چون چاره ای جز طبیعی زاییدن و توو خونه زاییدن نداشتن با یه ظرف اب داغ و یه قابله...😪😪

اره خب درسته امکانات زایمان مث الان نبوده یسریا ت خونه زایمان میکردن تازه همون موقع م بلن میشدن ب کارخونه ولی تغذیه ها خیلی بهترازالان بوده همه چی محلی مقوی الان همه چی پاستوریزه وبی قوه شده غذاها شیمیایی زنا تحرک ندارن بدزایمان میکنن

میگم مامان پس بخیه چی
میگه ای مادر دلت خوشه بخیه کجا بوده