دخترا بیاین تجربه بارداری بگین ؟استراخت میکردین یان؟درد داشتین یان؟مثل ی ادم عادی کار می‌کردین پله می‌رفتین یا فقط استراحت ؟تعریفرکنید بفهمم بارداری سخت بگیری خوبه یا آسون من سر دخترم خیلی سخت گرفتم

ن ویار داشتم ن اذیت شدم آشپزی هم یا مادرم یا مادرشوهرم درست میکرد کلا خیلی کم آشپزی میکردم

من سر دخترم خیلی زبر و زرنگ بودم ولی الان ک باردارم خیلی خسته ام بی جون فقط در حدی میتونم کار خونه بکنم ک شبم روز بشه دیکه مث قبل نیستم دخترمم اذیت میکنه ...دیگه نمی تونم افسرده شدم دلم میخواد برم بیرون ولی توانش رو ندارم حوصله ی هیچی دیگه نیس الان ۴ ماهه یه آرایشگاه ساده برا اصلاح نرفتم ...ولی سر دخترم کاملا عادی هزاران مدل کار می کردم استراحت هم نداشتم اصلا ولی الان فقط خوابیدم خسته ام خیلی هسته از این وضعیت کاش دنیا بیاد سریع راحت بشم

منم دسشویی فرنگی استفاده می‌کردم آخرش خیلی سخت بود وزن زیاد بالا رفت بود.‌خونه پله داشتیم معمولا پله بالا پایین میرفتم.۳ ماه اول زیاد کار این انجام دادم چون حالت تهوع زیاد بود
بعد ۳ ماه در حد کارای معمولی خونه رو انجام میدادم

من سه ماه اول خیلی شل گرفتم کلی پیاده روی میکردم بعدش هماتوم گرفتم فقط کارای سبک خونه و اشپزی میکردم توالت هم ایرانی میرفتم ماه اخر پیاده روی کردم

بستگی داره عزیزم بارداریت پرخطر باشه یانه وقتی دکتر نیازبدونه که استراحت لازم داری باید استراحت وگرنه اصلا نباید سخت گرفت
من بارداری اولم بارداری پرخطرداشتم بااینکه یک قلو بود ازجاپامیشدم میفتادم لکه بینی بااینکه سرکلاژم شدم دکتر گفت فقط در حد دستشویی و حمام پنج دقیقه ای میتونی پاشی من تا زایمانم نمی‌تونستم ازجاپاشم
ولی بارداری دومم بااینکه دوقلوبود خیلی حاملگی راحتی داشتم همه جا میرفتم واصلا سخت نمیگرفتم

جفتم تا پنج ماه سر راهی بود منم استراحت مطلق درحد دسشویی راه میرفتم بعدش که خوب شد همه چی اوکی بود

تا شش ماه اول میرفتم سرکار اونم شرکت
اوایلش نمیدونستن باردارم و همه کار ت شرکت میکردم ولی وقتی فهمیدن کارم سبک تر شد
سه ماهه اخرم یا خونه مامانم بودم یا مادرشوهرم ولی کارای خونه هم میکردم و زیاد خودمو نمیبستم به خواب و استراحت

معمولی کارای روزمره انجام میدادم ولی خیلی میخوابیدم ماه اخر تقریبا شروع کردم ب ورزش زیاد ک همش حسرت میخورم کاش زودتر شرو میکرذم برا زایمان راحت تر بودم ولی در کل شرایط سختیم نداشتم ک خیلی فرقی بکنه بعضیا واقعا خیلی اذیت میشن چاره ای غیر استراحت ندارن

من اصلا سخت نگرفتم بااینکه جفتم لب مرز بود
ولی خودمو ننداختم همش فعالیت داشتم ولی مواظب هم بودم
دور از خانوادمم بودم ولی همه کارای خونه رو خودم میکردم از ۶ماهگی هم ورزش و شروع کردم سخت نگرفتم و بارداریم راحت بود و بعد زایمانم خیلی زود بدنم به روزای قبل برگشت
من طبیعی بودم البته