۸ پاسخ

منم مث شمام تو شهرغریب ادم بعضی وقتا کم میاره دست تنها اما رابطتو خراب نکن باهاشون چون توفقط همونارو داری

منم همینطور متاسفانه عقده هامم بیشتر سر پسر کوچولوم خالی میکنم مادرش بمیره 😢

والا خواهرماهم همینیم

منم اونطورم مامان شاهان...همسرم اکثرا سرکاره با دخترم اکثرا تو خونه تنهاییم کارم یا تمیز کاریه یا غذا درست کردن
عصابمم صفر

منم همین شرایطو دارم با این فرق که من ۱۰ساعت باخانوادم فاصله دارم واینکه شوهرم انقدر مشغله داره دیگه خیلی برای ما وقت نمیزاره

آرامبخش بخور تا احساساتت کنترل بشه ..یا برو دکتر نسبت به رفتارت بهت دارو بده یا حداقل خودت برو پوکساید یا آسنترا ۵۰ بخور .

دقیقا منم

دقیقااااا منم همینم
خیلی ناراحتم از خودم
از این طرف پسرم حوصلش سر میره هی گیر میده اذیت میکنه دیگه حوصلم نمیکشه نمیدونم چیکارش کنم کارهای خونه هم ک تمومی نداره.همسرمم بیشتررر وقتا دیر میاد از سرکار و خستس و ...
احساس تنهایی میکنم همه روزا واسم دلگیر شده دیگه

سوال های مرتبط

مامان محمد حسام مامان محمد حسام ۴ سالگی
خانما میخوام درد و دل کنم من و شوهرم 7 ماه صحبت کردیم زیر نظر خانواده ها و ازدواج کردیم از اول ازدواجمون شوهرم قصد داشت منو تغییر بده و به قول خودش شبیه خودش کنه و از این طریق افسار زندگیش رو دستش بگیره من وابسته خانواده ام هستم مخصوصا مادرم اون هم میدونست و با خانواده ام در افتاد و یکی یکی پاشون رو از خونه ام برید تا به قول خودش من مستقل بشم تو این گیر و دار من باردار شدم در حالی که با کل خونواده ام قهر بود تو دوران بارداری خیلی اذیتم کرد و من از ماه هشت بارداری افسردگی گرفتم تا سه ماه پس از زایمان حالم بد بود ولی تو اون روزا تنها دل خوشیم و دلیل زندگیم پسرم بود الان هم جونم به جونش بسته است نمی تونم یه لحظه دوریش رو تحمل کنم پسرم هر چی بخواد بخره به من میگه چون باباش براش نمیخره حتی لباساش رو مامانم اینا می‌خرن دکترش رو خودم میبرم خلاصه که باباش هیچ احساس مسئولیت نداره ولی پسرم باباش رو بیشتر از من دوست داره به من میگه من تو رو دوست ندارم بابام رو دوست دارم خیلی دلم گرفته