یعنی از روزی ک بچم ب غذا افتاد از همون روز اول اذیتم کرد تاالان یعنی دلم میخواد سرمو بکوبم ب دیواری جایی بمیرم دیگه آنقدر اذیتم میکنه ک نگو روانیم کرده مادر بودن چقدر سخته یعنی هر ترفندی هم زدم میگه گولم نزن

دقیقا بچه منم همینه

پسرمنم

شاید ریفلاکس معده داره پسر منم اینجور بود دارو که میخوره خوب میشه

ب هیچ صورت گول نمیخوره بچم اصلا میگه گولم میزنی تو

دلم میخوا بمیرم دیگه خسته شدم

دقیقا پسرمنم همینجوریه باورت میشه برا اولین بار به دختر خالم حسودیم شد چرا چون اگه جلو پسرش سنگ هم بزاره با اشتها اندازه یه آدم بزرگ قشنگ میخوره حالا پسرمن😭

لب ب هیج غذایی نمیزنه هرروز ک صبح میشه روز از نو روزی از نو همون بدتر میشه بهتر نمیشه