تجربه خودم رو میگم تا شما اشتباه منو نکنید
تقریبا ۴۰ روز پیش من واسه دخترم یه کفش خریدم و از روزی که خریدمش بدستم رسید پوشیدم پاش و از همون روز دخترم دیگه زیاد راه نمیرفت همش گریه میکرد میگفت میشینم کالسکه حتی جاهایی که خیلی دوست داشت هم یکم راه میرفت میگفت یا بغلم کنید یا میشینم
بعد هی راه میرفت هی کله پا میشد هی میخورد زمین درست حسابی نمیتونست راه بره و منو همسرم همش نگران بودیم نکنه چیزیش شده که نمیتونه راه بره
خلاصه چند روز پیش بدجور خورد زمین به شوهرم گفتم من همین فردا باید براش کفش سفارش بدم
امروز کفش بدستم رسید
باورتون نمیشه از دم در که درو باز کردم این بچه دویید تاااا نیم ساعت همینجوری تو خیابون میدویید میگفت مامان کفشم خیلی راحت شده کفشم خیلی خوبه 🥲 و من بغضی بودم که چرا این مدت متوجه نشدم مشکل از کفششه🤦🏻‍♀️
کفشی که من خریده بودم فوق العاده باکیفیت هست منتها زیره سنگینی داره باعث میشد بچه دوساله من راحت نباشه و هوش مصنوعی میگفت این مدل کفشا مناسب ۴سال به بالاست و باید تو این سن کفش بچه ها سبک و زیره منعطفی داشته باشه و اینکه بزرگترین ارتوپد های دنیا میگن کفش بچه باید ۰/۵ تا ۱ سانت از کف پاش بزرگتر باشه تا توی رشد و تغییر پا تاثیر نذاره
منم با کمک همین هوشی یه بوت سبک براش خریدم که خداروشکر بچه راحت شد
عکس کفشی که باهاش اذیت میشدو میذارم که شمام یادتون بمونه از این مدل کفشای سنگین نخرید

تصویر
۱۰ پاسخ

چقد خوب که گفتی

مرسی که گفتی
من مدل کفشش قبلا خودم داشتم خیلی اذیت بودم واسه پسرمم اصلا نمیگیرم
مدتیه مدل جورابی گرفتم خیلی راحته اینقد دوسش داره

منم سر کفش خریدن خیلی سوال میپرسم، بعد رفتم کفش بخرم گفتم من نمیتونم کفش بچه رو بپوشم ببینم راحته یا نه، توروخدا بگو مناسب هست براش یا نه، هی میپوشیدم میگفتم راه بره باهاش، اخر خریدم، فعلا که خوبه

ممنون گلم که گفتی

ممنون از به اشتراک گذاشتن تجربه ات👌

اتفاقا منم دخترمو ک بردم براش کفش بخرم ی کفش درجه یک پسندیدم ینی خوشگلللللل گفتم میخرمش بعد دخترم عاشق وسایل جدیده هی میگفت بده بپوشمش من تو مغازه پاش کردم دیدم بلههههه دقیقا مث تجربه شما کفشه خیلی سنگین بود براش و نمیتونس درست قدم برداره ی کفش سبک خریدم بجای اون

دختر منم یه دمپایی داره که پشتش کش داره
خیلی ارزون خریدم و برای توی خونه گرفتم
اما انقد دوسش داره که وقتی میخوایم بریم بیرون خودش میره اونو میاره
دست به کتونی و بوتش نمیزنخ

کفش مارک bKg بخر واسش عزیزم خیلی با کیفیت و سبک هست

ممنونم که گفتی آره درسته خودمون هم اگه کفش تنک کوچیک باشه اذیتیم یا سنگین باشه پاهامون انگار یاری نمیکنن بچه ها هم همینن کفش خیلی مهمه

برا بچه ها ونس خیلی سبک و راحته

سوال های مرتبط

مامان مهرسام مامان مهرسام ۲ سالگی
نمیدونم مشکل از منه یا بقیه
چند روز پیشا رفته بودیم استخر پرورش ماهی که ماهی بخریم، شوهرم رفت ماهی انتخاب کنه منم با مهرسام رفتیم یه مقدار جلوتر که اردک و مرغ و... داشتن اونجا وایسیم که بچه پرنده ها رو ببینه،تو همین حین من یه بطری شیر دستم بود داشتم کم کم با مهرسام بازی میکردم و شیر میدادم بخوره
همون لحظه که ما اونجا بودیم یه خانمی که دخترش همسن و سال مهرسام بود اومدن و مادر بچه جلوتر از بچه تند تند داشت میومد، بچشم پشت سرش میدویید که به مامانش برسه و گمش نکنه، از طرفی کف اونجایی که رفته بودیم سنگ ۳سانتی ریخته بودن و به خاطر استخرماهی بعضی جاها خیس بود، بچه هه رسید به یه تیکه که کف سیمان بود و خیس بود لیز خورد و افتاد، بابای بچه همون لحظه رسید دید بچه افتاده هرچی خانمشو صدا کرد که بچه رو بگیر خانمش اصلا محل نداد فقط درگیر خرید ماهی بود،آقاهه مجبور شد بچشو بغل کنه اونم بیارتش پیش مرغ و اردکا و...
نمیدونم من زیادی حساسم یا بقیه بیخیالن، من یه جا قراره برم اکثر وقتا باید بچه جلوی من راه بره، پشتم باشه نبینمش اصلا نمیتونم راه برم اونم همچین جاهایی که احتمال لیز خوردن بچه زیاده، شمام مثل منین یا من زیادی حساسم؟
مامان امیرعلی و آریا مامان امیرعلی و آریا ۲ سالگی
سلام میخواستم یه تجربه مهم باهاشون به اشتراک بذارم که بیشتر از مامانت به بدرد اونایی میخوره که اقدام به بارداری هستند


من در این روزای گذشته با پسرا بویژه امیرعلی دچار یه سری چالش ها شدیم امیرعلی بشدت عصبانی شده بوده سر همه داد میزنم همش غر غر گریه میکرد

دیگه رفتم پیش مشاور باهاش صحبت کردم مشاور خواست که امیرعلی بره جلسات بازی درمانی و منم برم برای مشاوره برای یادگیری روابط فرزند پروری بهتر

جلسه اول که باهاش داشتم فهمید که من یه سری مشکلات حل نشده در گذشته و حال دارم که باعث حال بد من و انتقال اون به بچه ها میشه و باید درمان بشه

می‌خوام بگم قبل از بچه دار شدن ای کاش یه سری از مشکلات مثل خشم و استرس و اضطراب و مشکلات که با همسرمون داریم حل کنیم به کمک یه مشاور بعد بریم سراغ بچه دار شدن چونکه بزرگ کردن یه بچه خیلی مهمه پر از چالشه

رفتن پیش مشاوره اگه احتمالأ یه مشکل کوچولو هست بهتون پیشنهاد میکنم

من بعد از گذشت چهار جلسه که حدودا یک ماه شده حال خودم خیلی بهتره و این حس به امیر علی و آریا هم دادم


گرچه هنوز جلسات تموم نشده راه دور و درازی دارم ازتون می‌خوام برای اینکه بتونم این مشکلات حل کنم برام دعا کنید چون راه خیلی سختی اما خوبی انتخاب کردم من باید عوض بشم چونکه دیگه یه مامانم
مامان نیکا مامان نیکا ۲ سالگی
من جدیدا علاوه‌بر چالشایی که داشتم به یه چالش سخت دیگه ای برخوردم 🤦🏻‍♀️
من از تابستون به اینور فقط روزی یکبار بیرون میریم با دخترکم
بعد فاصلمون تا یه پاساژ یا پارک نزدیک تقریبا ۲۰ دیقه پیاده رویه که حالا تا بریم و بیایم یه چیزی نزدیک ۳ ساعت طول میکشه
تو این سه ساعت دخترم نهااااااایت نیم ساعت از کالسکه ش پیاده میشه و هرکاری میکنم دیگه فقط میشینه 🫠
این به خودی خود بد نیست که اینقدر بیرون ارومه کنترل همه چیزو بدست دارم
بدیش اینکه من تا برسیم خونه هلاک میشم و اون هورمون دوپامینش میزنه بالا و حالا صد برابر انرژی داره و میگه بیا من بپربپر یا بدو بدو بازی کن 😖😩
قبلا که کوچولوتر بود بیشتر عاشق راه رفتن بود الان از دم در میگه سوار کالسکه میشم حتی حاضر نیست تا سرکوچه پیاده بیاد🥴
و از اونجایی که ما وسط بازاریم و همیشه کالسکه باید همراهمون باشه نمیشه هم سوار تاکسی چیزی شد ( درواقع برام سخته کالسکه جمع کنم بچه بدوبدو سوار کنم وووو)
من واقعا نمیدونم چیکار کنم که بیشتر راه بره
شما میدونید؟
اگه کالسکه هم نبرم میگه بغلم کن 🙄
مامان آرتین مامان آرتین ۲ سالگی
مامان نیکا مامان نیکا ۲ سالگی
اینو اینجا ثبت میکنم تا هیچوقت یادم نره من دیگه بچه نمیخوام! تمااااام 😑
مدتیه فامیلو دوستو اشنا گیر دادن که حالا که دخترت بزرگ شده یکی دیگه بیار ! راستش من عمییییقا راجبش فکر کردم وبا ادمای اطرافم راجبش حرف زدم تا یه تصمیم درست بگیرم
من همیشه میگفتم بچه باید دوتا باشه!
ولی الان اینجای زندگیم که وایسادم اونم بعد گذشت تقریبا یک دهه از ازدواجم هنوز به سکان مالی که میخواستم نرسیدم وهزینه ها سرسام‌آوره
جدا از اون از لحاظ جسمی بعد حاملگی فروپاشیدم چون حاملگی وحشتناکی داشتم بدنم نابود شده الان همش مریضم و بگذریم از دیسک گردن و کمرم که هر روز شدیدتر میشه
و از لحاظ غربت که نگم براتون 🫠 تو این دوسال ۵-۶ بار شده که بدجور مریض شدم و مجبورم خودم تنهایی با حال خراب پاشم برم دکتر و بیام تا دخترکم اسیب نبینه و همش هم نباید بذارم دخترکم و خانواده متوجه حال خراب من بشن
همسرم که سرکاره شباهم خسته و هلاک میاد بی‌هوش میشه تا صبح
پس فشار این زندگی همش رو منه 😑
منم زیر این فشار جسمی مالی روحی دارم له میشم و بیشتر از این درتوانم نیست از خودم بگذرم 🫠
بچه به مادر نیاز داره حالا تنها باشه بهتر از اینه مادر نداشته باشه یا که مادر از این مریضتر داشته باشه نتونه به کاراش برسه
و فارغ از اینام سن من ۳۲ ساله! اینکه میگن سن یه عدده چرته باور نکنید
نمیخوام تو سن بالا بچه دار بشم که اون بچه عذاب بکشه از وجود پدرمادر پیرش!
و هزارتا دلیل دیگه
امروز که مریضم و حالم خرابه کسی نیست یک لیوان دستم بده باید همینجا پرونده بچه دوم رو ببندم بذارم رو طاقچه
هرکس حرفی زد یا با یه لبخند بگم باشه
و این خط - این نشون❌ بچه دوم تهدید جانی برای اینجانب دارد و پرونده بچه دوم همینجا در حضور جمع بسته میشود!🔨
پرونده مقطومه شد .🪠