۵ پاسخ

منم دلم میخواد سال دیگه یه خواهر برا پسرم بیارم ولی مسئولیت سنگینیه هم اینکه درس میخونم خیلی سختم میشه

منم پسرم ۳سال و۳ماهشه
ولی سمت آجیش میاد چیزی نمی گم همش بوسش می کنه و باهاش حرف میزنه
مگه اینکه کارخطرناکی بخواد بکنه
ولی دوتا بچه کوچیک خیلی سخته
واقعا ادم باید کمکی داشته باشه

اسم دخترمنم مهوا🥲 دلم میخاد سالدیگه یه داداش براش بیارم ولی میترسم

اگر شرایطش داری مادریار بگیر کمکت کنه
اینجوری حس حسادتش فعال میکنی
بچت چندسالشه؟

۲ونیم سالش، مادر یار نشنیده بودم تا حالا

سوال های مرتبط

مامان مارال جووون مامان مارال جووون ۳ ماهگی
خانما نمیدونم کس دیگه ای هم مثل من هست ۲۶ روز از زایمانم میگذره الان تو خونم با یه نوزاد نه از چیزی سر در میارم خودمم با بخیه که استرس خوب شدنشو دارم به کارای خونه نمیرسم مادرمم دوره کسی نیست کمکم کنه شوهرمم اونقدر که در توانش هست مایع نمیذاره بچه گریه میکنه پرخاشگری میکنه به بچه من عذاب وجدان میگیرم میگه گریه نکنه جیش نکنه اذیت نکنه دوسش دارم اینا رو میشنوم از بچه اوردنم پشیمونم ازینکه تو خلق یه انسان دست داشتم که هیچ پناهی جز مادر و پدر نداره حالا هم که شوهرم اونقدر که باید بهش توجه نمیکنه عذاب وجدان دارم ناراحتم نگرانم نکنه اونجور که باید نتونم ارامش و رفاه بدم بهش نکنه فردا بچم بد رفتاری پدرشو ببینه خیلی تحت فشارم روزا شده بچم خوابه تنها پشت سرش میشینم گریه میکنم میگم ببخشید که به این دنیا اوردمت نمیدونم با این همه فشار چیکار کنم شوهرمم بیشتر ازینکه پشتم باشه هی میگه نیاز جنسی دارم تو مریضی زود خوب شو واقعا تحت فشارم حس میکنم زندگیم داره میپاشه چسکار کنم موندم