وای این دو سه روز چه چالش هایی داشتم چقدر جوش و حرص خوردم بابام مرخص شد اوردیم خونه لوله تو شکمش خونریزی کرد دوباره بردم بیمارستان دکتر دراورد و دارو داد دیگه بستری نکردم
الهی بمیرم حدودا ۴۸ساعت هیچی نخورد جز یدونه سِرُم ک زدم براش
الان تند تند دارم سرم میزنم
دوشب کلا بیحال بود همش خواب حالش بد بود
الان تازه یکم چشاشو باز کرده
هی خدااااا چقدر این دو روز برام سخت گذشت
خودم سرما خوردم حالم بد بابامو و بچمم فک کنم از من گرفتن
۳روزه ک بابامو مرخص کردم نتونستم خونه خودم برم حتی لباس برا دخترم بیارم با اینکه ۳تا کوچه فاصله داریم
خلاصه مریض داری اونم تو خونه سخته مامانم تنها منم بتونم هر روز چند ساعت بیام و برم بازم برا مامانم خیلی سخته
تو بیمارستان پرستار میره میاد کمکی میاد لباس و پوشک عوض میکنه
دکتر میاد کلا زیر نظره
ولی تو خونه یکنفر همه اینکارا رو بکنه سخته

خدا ایشالا سلامتی بده توهم واقعا خسته نباشی

خدایا تو هیچ خونه مریض نباشه
مادر منم ۶ ماهه مریضه زندگیمون جهنمه

من شبی بابات دیدم پیشش خوبش کرد

سلام اون دکتر گفتم نبردی

تو خونه پرستار بگیرین براش

انشاالله بهتر شن

خدا انشاالله شفای کامل عنایت کنه خواهر برادر نداری گلم

بابای منم مریض پروستاتشو تخلیه کرد دوسال هرروژم استرس خدا همه بیمارارو شفا بده

بنده خدا مثل چوب خشک شده🥺

ان شاالله خدا شفا بده عزیزم

پدرت چه مشکلی داره عزیزم
خدایا خودت همه مریضارو شفا بده مریضی خیلی سخته خدا بهتون‌‌توان بده