۲۵ پاسخ

عزیزم من داستان زندگیتو نمیدونم چیه ولی هر چقد توی زندگی سختی کشیدی عذاب کشیدی تحمل کردی برای بچه هات بوده اگه به موندنه با بچه هات بمون تصمیم به رفتن هم داری با بچه هات برو هیچ کس نمیتونه جای تو رو براشون پر کنه الان هم تو نگران و دلتنگشونی هم اونا اینجوری الان هم بابت مشکلت با همسرت ذهنت درگیره از یع طرف دور بودنت از بچه ها اگه برات مقدوره برگرد کنار بچه هات اون موقع برای در آرامش بودن خودت و بچه هات تلاش کن

دختر چقدر همه گفتیم نرو فکرکن مرده فکر کن جنازس
حالا رفتی اگه برگردی برات بهتره عقلا وایسا تا صبح شاید خبرش زنگ زد
به مادر شوهرت زنگ بزن برو پیشش نگه اون به شوهرت نمون خیابون یه ساعت دیگه هوا تاریکه پر از آدم کثیفتر از شوهرت هست خیابونا

😭😭😭🥺🥺هیچی نمیتونم بگم اصلا بروبشین حرم انقد امام رضارو ب جوادش قسم بده تا جوابتو بده هیچ بدی بی جواب نمیمونه مطمعن باش امام رضا دست خالی برنمیگردنتت دختر وقتی پیش اما رضایی چرا رفتی پارک امام رضاهم غریبه مطمعنم تو حرم ب آرامش میرسی

کجایی عزیزم دیشب چه کردی

حالا که رفتی دیگه برنگرد خدارو چه دیدی شاید شوهرت به غلط کردن افتاد پشیمون بشه وبیاد دنبالت برگردی خونه و درست بشه زندگیت امیدوارم همینطور بشه

چرا ما زنا عذاب وجدان داریم ، نگران اونا نباش الان پدرشون بهشون میرسه، به مادرشوهرتم زنگ نزن ، الان شوهرت حس پیروزی می‌کنه ک نقطه ضعیفت رو پیدا کرده پاشو برو حرم یا خونه خواهرت

عزیزم میدونم سختته ولی کاش تحمل میکردی چون منم مامانم حتی دلم نمیاد اتاق جداازجگرگوشه هام بخابم اونم تواین سن ک خیلی کوچولوئن دل کندن ازشون واقعا سختو زجرآوره خودتو قانع کن بگردخونه پیش کوچولوهات چنروز نبیننت دیگه بیقراری نمیکنن و ب نبودت عادت میکنن

الان کجایی جواب بده نگرانتم😔😔😔

ماما نی نی من هنوز تو فکرتم و نگرانم ی خبر بده کجایی و چیکار کردی

چی شدی دختر بیا خبر بده تو خیابون موندی ؟

چیکار کردی عزیزم الان کجایی

زنگ بزن به مادرشوهرت بگو لااقل ازشون خبر بده بهت

🥹🥹بمیرم برای دلت دختر خدایااااا کمکش کن بخاطر بچه های کوچولوش

عزیزم چقدر سختی میکشی....💔💔

خدا اون شوهر از خدا بیخبرتو به زمین گرم بزنه تیکه تیکه شه

عزیزم برو شکایت کن بگو شوهرم منو انداخته بیرون و بچه هامو ازم گرفته و این گوه رو داره میخوره. بکسی اعتماد نکن امن ترین جا حرم هست برو اروم میشی . عزیزم بخدا نگرانتم .از حال خودت بی خبرمون نزار. خدا شوهرتو بندازه زیر تریلی له شه خبرت کنن بری دیه اش رو بگیری با بچه هات خوش باشی انشاالله

دیگه تصمیمی هست ک گرفتی
یکی دو روز صبر کن ببین نتیجش چی میشه
برو حرم و بسپار به خدا
انشالا درست بشه همه چی❤

اینو بهش بگو و تمام
من حلالت کردم چون توی قرآن خوانده‌ام آیه شرا یره بدجور جبران می‌کند
بسپارش به خدا

ما نسبت به بچه ایی که بدنیا میاریم مسئولیم اگه شوهرت بی مسئولیتع ولش کن ولی تو پیش بچه ها بمون عزیزم شده کار پیدا کنی بری سرکار خودت پیش بچه ها بمون

برگرد خونه دلت برای بچه هات بسوزه عزیزم

دعا میکنم هرچی زودتر مشکلت حل بشه

اخی عزیزممم خیلی سخته تنها کاری ک از دستم برمیاد دعا کردن براته انشالله اتفاقای عالی رو رقم بزنی و هر چه زودتر حال دلت خوب بشه و پیش بچه هات باشی در ارامش
اگه تونستی مشاوره برو حتما وای ک چقدر بچه کوچیک گناه داره که اومده این دنیا و اینجوری شروع شده براش

انشالا که به ارامش برسی🥹🥲🥲

چرا چي شده عزيزم؟

من دلم برا این بچه ۵ ماهه ک داری میسوزع الان کی پیششه

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۶ ماهگی
امروز روز دختره و شوهر الدنگ من بجای اینکه الان برای دخترمون یه خاطره قشنگ بجا بزاره رفته برای ف.احشه تمام هزینه ها و خاطراتشو میزاره دیگه حوصله نفرین ندارم چون انگار روی اون اثر ندارم چون هر وقت میاد انقد شاپور شنگوله که انگار من اینجا نشستم براش آرزوی خوشی تلاوت میکنم..صبح برای اورژانس اجتماعی زنگ زدم حرفامو زدم بهم آدرس بهزیستی رو داد گفت قبولت میکنن فقط هی اینو تکرار میکرد می‌گفت اونجا بری گوشیو ازت میگیرن دیگه حق بیرون اومدن نداری درو روت قفل میکنن راضی هستی اینطور زندگی کنی الان که فکر میکنم یجور مثل زندانه اما زندان خوشتره برام از این زندگی...
شوهرم که هنوز نیومده امروز صبح برای مهد دخترم به مادرشوهر و گفتم ببرتش و دخترم مثل همه روزایی که قراره با کسی غیر از من بره مهد چشای قشنگش اشکی شد و من اون لحظه به این فکر کردم چطور دختر پنج ساله ام بدون من تاب بیاره لعنت به شوهرم که میدونست قراره همچین کثافتی بشه و از من بچه آورد که من باید تموم غما رو به تنهایی به دوش بکشم لعنت بهش...
و پسرم که پنج ماهش شده و من اصلا نفهمیدم چطور بزرگش کردم اصلا عکس ماه‌گرد نداره پسر قشنگم😔 برعکس دخترم که همش ازش عکس می‌گرفتم و اونا رو میبینه و ذوق می‌کنه اما پسرم چی !!!اون چند تا عکسی هم دارم باور میکنین دخترم میگیره من شرمنده بچه هامم ایکاش خدا زندگیمو درست میکرد و من کنار بچه های قشنگم می‌بودم که الان مجبور نشم تو طول روز و شب فکر کنم با رفتنم چه برسر خودم یا طفل معصومام میاد ...تو رو خدا منو یجور دیگه دعا کنین تو نمازاتون دعام کنین خواهش میکنم...راستی من اهل نماز نبودم دارم نمازمو شروع میکنم شاید قلبم آروم گرفت شاید...
مامان تیامیس🤍 مامان تیامیس🤍 ۱۱ ماهگی
من اصلا طاقت گریه بچمو ندارم مامانا یعنی تو این پنج ماه تا الان تا میاد گریه کنه من ارومش کردم
اصلا نزاشتم گریه کنه
مگه دیگه واکسنی تبی چیزی داشته که نتونستم ارومش کنم اونم داغووون میشم واقعا با هر بار با گریه ش
قبلم تیر میکشه گریه میکنه.
خود بچه یادش میره ولی من میبینی سه ساعت عصابم خرابه😐🤦🏻‍♀️
انگار نه انگار نوزاده و گریه هم بخشی از زندگیشه😐😐اصلا جنبه شو ندارم
از اینکع بینیشو تمیز کنم متنفره
هروقت مقابله کرده رهاش کردم به حال خودش که فقط اذیت نشه
اما الان یه لحظه گیر دادم ک بینیشو با پوار تمیز کنم انقدر گریه کرد و دست و پا زد اهمیت ندادم ولی اعصابم خراب شد..
برای اولین بار به گریه ش اهمیت ندادم
شاید اشتباه کرد
چرا انقدر باید حساس باشم بچه ست دیگه گریه میکنه شکنجه ش ک ندادم منطقا اینجوریه اما خیلی من حساس شدم😐😐امیدوارم در اینده لوسش نکنم
چرا انقدر احساساتی شدم سر بچه
همه اینجورین یا من خیلی افراطی ام و باید رو خودم کار کنم؟م