صبح دخترمابایدببرم براواکسن دوماهگیش ازاسترس اشک های بچم خوابم نمیبره گناداره دخترم مادرش بمیره میترسم خیلی اذیت شه

موقع تزریق ک گریه میکنن من موقعی ک واکسن زدم پسرمو تا ک تزریق کرد گفت اگه رفلاکس نداره بغلش کن شیرش بده چون من رفلاکس داشت نتونستم شیر بدم فقط بغلش کردم موقعی هم ک اومدم خونه استامینوفن بهش دادم روز اول هر۴ساعت روز دوم هر ۶ ساعت پاهاشم قنداق کردم ک تکون نده دردش بیاد خداروشکر اروم بود تبم نکرد امروزم واکسن ۴ماهگی داره خداکنه مث دوماهگی اذیت نشه و تب نکنه

قبلش یک صدقه کوچولو بده که ان شاالله کمتر اذیت بشه. بسپر به خدا همه کوچولو ها باید بگذرونن ...

عزیزم به خدا بسپار نینیتو
منم مثل شما انقد استرس و ترس داشتم که حد نداشت ولی خداروشکر خیلی خوب بود واسه پسرمن و فقط موقع تزریقش گریه کرد و بعدشم تو بغلم خوابید.
ایشالا که واسه نینی شمام خوب پیش بره

وای. منم نزدیکه فکرم خیلی درگیره

اینوگفتی بغضم گرفت نمیدونم من قراره چجوری ی شب قبل واکسنو صبح کنم فکرشم قلبمودردمیاره

منم خیلی نگران بودم ولی به اون بدی که فکر میکردم نبود حتما ۴ساعت به ۴ساعت استامینفون بده حتی دبار اولو سه ساعتو نیم بده چون پاش تب میکنه ولی بعدش خوب میشه نگران نباش

سریع سینه رو بذار دهنش آروم‌ میشه انشالله

منم باید ببرم امروز انشالله

خيلي درد داره من دو روزه زدم😔 ياد اون روز ميوفتم اعصابم خورد ميشه بميرم براشون🥺

خیلی گناه دارن
من که وقتی داشتن واکسنو میزدن کلی گریه کردم