لیا خانوم دیشب باباشو بعد دو روز دیده
انقد ذوق کرده بود
بعد هی به باباش میگفت
بابایی باز اومدی؟؟
بعدشم بهش گفت بابا دیگه سرکار نلو🥲
چقد میفهمن این بچه ها همه چیوووو وزه هااا🥹😂
تازه هرچی اتفاق افتاد طی این دو روز راست و دروغ برای باباش تعریف کرد😂😂

اتفاقای همون روز میگه‌ یا مثلا روز قبلم‌ میگه
دخترم اتفاقای اون روز میگه‌ولی دیروز شو‌ ن

پس چراپسرمن حرف نمیزنه😐

یبار شوهر من نبودش همه کارام گره خورده بود تو هم به وسیله ای هم میخاستم پیداش نمیکردم شوهرم جاشو‌عوض کرده بود پسرمم نق نق میکرد عصبی شدم چن بار گفتم خدا لعنتت و اسم شوهرمو اوردم وقتی شوهرم اومد خونه پسرم‌ رفت بهش گفت بابایی مامانی لعنتت کنه😂😂😂😂خداروشکر زود پیجوندمش ب بازی نزاشتم بفهمه چی گفتم

دختر منم تا باباش پاشو بزاره خونه در حد توانش خبرارو میرسونه 😑

درکت میکنم شوهر منم سفر کاری زیاد میره وقتی میاد نیان همه چیو میزاره کف دستش😂

کامل میفهمم چی میگی