امروز پسر کوچولوی خونه رو برده بودم دکتر 👦🏻👩🏼‍⚕️
بعد دکتر ی گوشه از پیاده رو وایساده بودیم که پسرم آب بخوره یهو ی بادکنک فروش اومد ی بادکنک داد دست پسرم 💆🏻‍♀️پسرمم تعجب کرده بود و منم از کارشون اصلا خوشم نیومد بعد گفتم زشته از دست بچه بگیرم دیگه قیمتشو پرسیدم که پولشو بدم گفتن ۲۵۰تومن 🤦🏻‍♀️بعد دیدم زشت حرکت خود ایشونه مه آدم رو تو عمل انجام شده قرار میده به علیمحمد گفتم که میشه بادکنک رو بدی به آقا چون ما بادکنک نمیخواستیم ایشون زوری اینو دادن و این کار زشتیه فک میکردم مقاومت میکنه ولی بلافاصله داد به آقاهه و گفت که آقا کارتون خیلی مضره ینی بده😆😆
من این بودم😎🥹😍
بحث پول و قیمت نیست من داشتم و ندادم چون الکی گرون‌بود و اینکه اونموقع علیمحمد فکر می‌کرد هر کسی میتونه هر چیزی رو به آدم تحمیل کنه بیشتر برای این نگرفتم
و کار آقا بسیار اشتباه بود شاید یکی نداره و بچه اش هم راضی نشه که بادکنک رو برگردونه اینطوری خیلی بد میشه 😕
خلاصه که ببخشید اگه طولانی شد❤️

تصویر
۱۷ پاسخ

آفرین پسر خوش صحبت🥰 مضر چه قشنگ‌گفته👌 از این دستفروش ها کلا من حرصم میگیره تو کار قالب کردن همه چیز هستن

عجباا..!!🤦‍♀️
ولی چه گل پسر فهمیده ای😁🤌❤️

آفرین به شما و هزار ماشالله به پسرت👍👍👍👍

چقد گروووون

آفرین

منم دقیقا یکبار همچین اتفاقی برام افتاد خیلی کارشون اشتباهه شاید یکی نداشته باشه پولشو یا اصلا دلش نخواد اونموقع بخره برا بچه ش

بادکنک معمولی ؟؟

کار خوبی کردی احسنت
خداروشکر باز پسرتم عاقل بودو راضی شد

احسنت♥️👏👏

آفرین به شازده کوچولو 🤓🫅اتفاقا این موضوع سر ماهم اومده تو چی چست جشنواره بود که یه جوون بادکنک فروش سر راه ما سبز شد که به زور می خواست بادکنک‌رو تحویل مابده ۱۸۰ گفت منم قبول نکردم پسرامم حواسشون جای دیگه بود که رفتیم جلوتر بازم اومد گفت قسمت رو میبینید هر جا میرین منم اونجا سبز میشم یعنی به زور می خواست جنسشو تحمیل کنه

دقیقآ منم دوهفته پيش همین اتفاق برام افتاد بچم بستني خواست داشتم بستني را حساب می‌کردم مرده اومد باکنک داد دست پسرم منم از عمد نگرفتمش چون داشت سواستفاده میکرد رفتم يه کم بالاتر خودم گرفتم برا پسرم

کار خوبی کردی مام یه شهری هستیم که ازاینکارا زیاد می‌کنن دخترم اصلا از دستشون نمیگیره میگه دوست ندارم

آفرین مامان گل که اینجور چیزا رو به گل پسرت آموزش میدی منم یه بار رفته بودیم خیابون پسرم بهونه ماشین گرفت فروشنده هم رفت گرونترین ماشینو آورد منم واسش نگرفتم فروشنده اصرار می‌کرد و به پسرم میگفت بگو مامانت اینو واست بخره خوشگله و ازین حرفا پسرمم قبول نمی‌کرد منم گفتم آقا چه خبره اینقد گرونه برگشته میگه خب بچه بدنیا نمیاوردی حالا که آوردی باید واسشم خرج کنی منم گفتم اون ۱ ملیونی که میخوام بدم واسه ماشین میدم آجیل که ویتامین بره بدن بچه م نه تو

حواستون باشه بادکنک بادشدا نگیرید با گاز شهری بعصیها پر میکنن باعث انفجار و اینکه اگر بچه فقط سه بار بازدم کنه داخل باعث نرگ میشه.بعدم چه خبره ۲۵۰

بهترین کاروکردی

عجب پسری😁😍🧿🧿🧿

کار خوبی کزدی چه خبره ۲۵۰

سوال های مرتبط

مامان میکائیل مامان میکائیل ۳ سالگی
خب یه خسته نباشید جانانه به خودم
که از مرحله مریضی ویروسی گذر کردیم و آقا بنیامین و از شیر گرفتم و خداراشکر شب سومم به راحتی گذشت و گذر کرد و خونه تکونی پاییز هم انجام دادم و الان اومدم یه تجربه بهتون بگم
همه روش های که هست برای از شیر گرفتن فقط و فقط بستگی به خود بچه داره من پسر اولمو دقیقا طبق برنامه از شیر گرفتم به روش تدریجی و خیلی راحت باید می‌بود و بچه اذیت نشه ولی از اونجایی که خودش بچه بد قلقی هست خیلی هم به من هم به خودش سخت گذشت منم که باردار بودم و ذهنم سرویس شد ولی بنیامین طبق همون برنامه تدریجی پیش بردم ولی میشد که نامنظم می‌بود این برنامه ولی خداراشکر خیلی عالی بود و اصلا اذیتم نکرد اینه که خاستم بگم بهتون اگه یوفا طبق یه برنامه خاصی روند رشد بچه پیش میبرید و یکی بچش سختش میشه اون یکی بچش راحته براش فقط به خود بچه و اینکه چقدر سازگار باشه مربوطه واقعا و اصلا خودتون سرزنشت نکنید که آیا من مادر بدی بودم یا آیا نکنه درست پیش نرفتم
روزتون مثل این عکس زیبا
مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام خانما یک نظر خواهی می‌خوام ازتون
من یک پسر ن دیک چهارسال دارم که خیلی شیطونه و جدا از شر و شیطون بودنش خیلی هم دست به زن داره بعد اینکه هروقت میریم مهمونی بچه ها بی که هستن اونجا رو میزنه همه ناراحتن از دستش هرچقدم باهاش صحبت میکنم اصلا متوجه نمیشه میگه ببخشید ولی دوباره به کارش ادامه میده وقتی هم جلوشو میگیرم خودمو میزنه این چند روز همش عید دیدنی رفتیم وچون دیگه خیلی اذیت کرد گفتم دیگه جایی نمیرم تا مادرشوهرش دیشب اصرار کرد بیا چرا بچه رو قایم میکنی بچه گناه داره منم گفتم پس دیر میام واسه افطار نمیام دیشب رفتم خونه خاله شوهرم و اینکه پسرم با توپ زد تو چشم یک از بچه های فامیل بعد اون بچه هم زد تو کمر پسرم منم گفتم باشه مشکی نیست زده خورده دوباره آخر شب دست یکی دیگه از بچه های فامیل رو کرد لای در و گاز گرفت ماهم وقتی داشتیم می رفتیم گفتم مامان برو بوسش کن عذر خواهی کن ازش بچه منم رفت جلو بوسش کنه اون بچه هم زد تو گوشش منم دوباره گفتم باشه مشکلی نیست نمیشه همش بچه من بزنه باید بفهمه که وقتی میزنی پس میزنن و اینکه از اون طرف باید عذر خواهی یاد بگیره حالا مادرشوهر م میگه چرا گذاشته بره معذرت خواهی کنه گور باباش که کتک خورده به درک چرا نوه من رو زدن بنظر شما من دارم اشتباه میکنم یا مادرشوهرم