امشب علیمحد رو برده بودیم بیرون و دلش فست فود میخواست رفتیم فود کورت ترک مال ی بخشی از اونجارو خانه بازی کردن برای بازی بچه ها
علیمحمد که اونجا رو‌دید بیخیال غذا شد و رفت برای بازی
ماهم درست کنار اونجا نشستیم که دید داشته باشیم
علیمحمد با ی پسر همسن خودش داشتن شن بازی میکردم که اون بچه به زور وسایل رو از علیمحمد میگرفت و علیمحمد هم عصبانی شد و ی مشت شن پاشبد رو صورت بچه🤦🏻‍♀️حالا پدر بچه به سرعت دوید تو و ی سیلی زد به علیمحمد و چون علیمحمد تا به حال نه از من و نه از پدرش همچین حرکتی ندیده هاج و واج مونده بود ما خودمونم حیرون موندیم از عکسالعمل این عاغا
بعدشم هی میگفت که وقتی بلد نیستین بچه تربیت کنین چرا این وحیشی رو میارین خونه بازی همسرم به شدت عصبی شدن ولی من نذاشتم هیچ واکنشی نشون بدن و خودم بهشون گفتم که آقا اینا بچه هستن و شما حق نداشتین که دست رو بچه من بلند کنین و بعد از اون هم بچه رو وحشی خطاب کنین به نظرم تو تربیت خود شما خیلی کوتاهی شده که به ی بچه ۳۰،۴۰سال کوچیکتر از خودتون دست بلند میکنین چون بچه اون عاغا هم اصلا چیزیش نشده بود و الکی داشت کاسه داغ‌تر از آش میشد

با احترام من اگه بودم وقتی طرفم آقاست و همسرم حضور، دارن اصلا دخالت نمی کنم و اجازه میدم همسرم برخورد کنه و همچین مسئله ای که کسی بیاد بزنه تو کوش بچه ام قابل اغماض نیست میخواد هر جایی، باشه حتما یکی میخوابوندم تو گوش طرف تا متوجه بشه با اون دستای، قلم شدش تو صورت کوچیک بچه نزنه
بازم با احترام شما خیلی دیگه کضم غیض کردی من نمی تونم تا این حد خوداری کنم
مخصوصا که پای بچه ام وسط، باشه😊

صبوری والا من بودم جرش میدادم

شما بزرگواری کردین ولی اگه اجازه میدادی همسرت برخورد کنه دیگه به خودش اجازه نمیداد دست رو بچه ی کسی بلند کنه مردک بیشعور..

عزیزم کار اون اقا واقعا خیلی زشت بود البته کار پسر شما اصلا خوب نبوده چون یبار همین اتفاق برای پسر منم افتاد تو خونه بازی من تا یک ماه فقط متخصص چشم بودم منم اگ برمیگشتم ب اون روز قطعا لال نمیشدم حداقل ب مامانش میتوپیدم بنظرم شما ک از دور میدیدی دارن زورگویی میکنن سریع خودت میرفتی جلو و میگفتی حق نداریم وقتی دوستمون چیزی برداشت بزور ازش بگیرم باید نوبتی بازی کنیم کار ب اینجا کشیده نمیشد

خوشبحال پسرت واسه داشتن همچین مادربالغی

قربون ادب و صبوریت عزیزم ماشالله بهت که درحین قدرتمندی رفتار درست رو‌انحام دادی و حتی با این برخورد در نظر فرزندت هم یک فرد عاقل و بالغ دیده شدی اون درس بزرگی ازت گرفت( صبوری و شجاعت )

چقدر صبوری کردی چیزی نگفتی . من بودم تمام شن هارو میکردم تو دهنش

مامان علی محمد همین ک شکایت بکنید خودش حسابی ادب میشه اما اگر اون اقا هم شکایت کنه ک شن پاچیده توی چشم بچم و... اونوقت شاید شما هم مقصر بشید این وسط

خیلی صبوری من بودم پهنش میکردم رو بند مرد رو

شوهر من بود که الان یه قتل اتفاق افتاده بود،،ولی به بچه ت توضبح بده که شن چقدر خطرناکه بره تو چشمش باید بره بیمارستان

پسرت چی گفت آخ بچم

وای خدایا دهنم باز موند به ولله

اگر همسرت میرفت جلو دعوا میشد ولی واقعا زور داره برای یه مرد ببینه یه غریبه دست بلند کرده رو بچش و سکوت کنه خوب تونست جلو خودشو بگیره من ک با این حرفای شما با اینکه کاملا منطقی و تکمیل بود حرصم نخوابید مرتیکه بیشعوره گاو

چقدر بددد من بودم نمیتونستم صبرکنم چه برسه به همسرم

کاش صبوری نمی کردی حداقل شوهرت می ذاشتی ادبش می کرد

وای خدا خیلی‌محکم زد تو صورت پسرتون بنظرم باید شدیدتر برخورد میکزدید

میگفتی وحشی تویی نه یه بچه سه ساله