دیوونه شدم ساعت سه اومدم برم دسشویی اومد پشت دردسشویی خون ب پاکرد مجبور شدم وسط دسشوییم ببرمش تو دسشویی
گوله گوله اشک میریخت
الانم‌ ب بهونه‌ ممه‌ نمیذاره بلند شم زیرکتریو‌خاموش کنم
قبلشم هرچی جم کردم پهن کرد سرناهارم‌ بشقاب منو با بشقاب خودش عوض کرد غذام اینقد برام بدمزه شد ک نخوردم کل زندگیمم کرد برنج🥲🥲🥲بیاین ارومم کنید عصبی ام

فقط اونجا ک گفتی خون به پا کرد🤣🤣🤣🤣

دختر منم همین جوری برم سرویس انقدر گریه میکنه سریعی میایم بیرون یا برن داخل اشپز خونه

بچه ها ماام همینن عزیزم صبر داشته باش اون فقط یک سالشه چیزی متوجه نیست فکر میکنه بازی داره میکنه به خیال خودش سخت نگیر بابا

باهاش زیاد دالی بازی کن ک بفهمه اگه نیسی ب معنای ناپدید شدنت نیس وزود برمیگردی

ما هرروز باهم میریم دستشویی ، سخت نگیر بچه ان میترسه نباشی

وای از گاز گرفتن ، منکه ی هفته زخم بود ، و فکر کردم پسر منه فقط اینجوری و همش چسبیده بهم ، من واقعا خسته میشم بعضی روزها دلم میخواد بشینم و گریه کنم ولی وقتی کاراش را میبینم ذوق میکنم

دستشویی درو باز بزار یکمشو بزار ببینتت هی بگو کثیفه اه اه اینجا تو نیا من جیش کنم بیام پسر من اینطوری یاد گرفته میاد وایمیسته پشت در منم هی میگم جیش کنم بیام میدونه خودش حق ورود نداره چون کثیفه . یا الان کتری بغلش کن نازش کن آروم آروم بگو بریم جیز خاموش کنیم بیایم با تشویق ناز والا لج میکنن با دادبیداد

عصبی نباش با صبر و حوصله اون متوجه عصبی بودنت میشه

همینطوری هستن الان ، وقتی میخوای بری دستشویی ی چیز جدید بذار جلوش مشغول بشه برو و بیا ، با خودش پاشو بگو بریم اشپزخانه کتری خاموش کنیم ، اروم بگو بهش ، اشکالی نداره منم برا غدا خوردن خوب نمیتونم بخورم چون میاد تو بغلم یا اینکه میخواد از بشقاب من بخوره ، قبلا تو صندلی غذا مشغول میشد به خوردن الان نه

تنها نیستی یع بچه داری صبح تا شب روانی کرده منو

ماهم همینیم

عیب نداره سخت نگیر میگذره
منو آروم که نزنم داغون شه سینمو گاز گرفته چند روزه درد میکنه