۱۰ پاسخ

خیلی عالیه منم هفته پیش رفتم کلا از همه چیز فراموش میکنی

منم رفتم عالیه عالیه

با بچه کوچیک میشه ؟

وای عشقه عشق موجای ابی من عاشقشم

تنهایی رفتی؟؟؟؟
خوبه تنهایی بهت خوش گذشته 😅
من تا حالا خیلی زیاد رفتم پارک آبی
بهترینش اُپارک تهرانه
خیلی باحاله
اما همیشه با خواهرم اینا رفتیم از صبح تا غروب
خیلی حال میده واقعا
ما انقدری بازی کرده بودیم و خسته شده بودیم بعدش ۳ روز همش میخوابیدیم از خستگی🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

بلیتش چند بود؟

باید شنا بلد باشیم؟

منم دوس داشتم برم ولی ترسیدم کنترل دوتا بچم برام سخت باشه نرفتم

ترغیبم کردی اینسری که رفتم مشهد برم

شاد باشی همیشه عزیز دلم

سوال های مرتبط

مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۳ سالگی
مامان قندلی❤️ مامان قندلی❤️ ۳ سالگی
سلام به همگی
از شنبه پسرم رو کلاس برای روزهای زوج ثبت نام کردم با این وجود که امروز دومین جلسه بود ولی اینقدر راضیم کلا زندگیم روتین گرفته
صبح ساعت ۹ بیدار شدیم با هم صبحانه خوردیم بعد آماده شدیم ساعت ده رسوندمش کلاسش بعد یه پارک بزرگ کنار مهدش هست یک ساعت رفتم پیاده روی بعد یکسری وسایل لوازم تحریر که مربیش خواسته بود رو خریدم بعد اومدم خونه کل خونه رو جمع و جور کردم و جارو کشیدم و ناهار درست کردم الانم در حال استراحتم همسرمم رفته دنبال پسرم
همه ی اینا رو گفتم که حرف این خاله خانباجی ها رو گوش نکنید که میگن بچه باید خونه باشه و فلان و غیره اتفاقا بچه نیاز به ارتباط با همسن و سالاش رو داره
البته لازم به ذکره که بگم یهو نفرستادمش از مهر سال قبل اول با کلاس مادر و کودک شروع کردم بعد نم نم دیگه خودم حذف شدم و کلاساش شده هفته ای یک جلسه یک ساعت بعد دو جلسه و نم نم زیادش کردم الان رسیدیم به سه جلسه ۲/۵ ساعته در هفته
شما از تجربیاتتون بگید شاید به درد یه مادر نگران بخوره که اینقدر عذاب وجدان مهد کودک رو نداشته باشه☺️
مامان لیام مامان لیام هفته سی‌ونهم بارداری
مامان دلی😍 مامان دلی😍 ۳ سالگی
💕💕

متعجبم از حال و روزمان وقتی...

متعجبم از معلمی که خودش بی حال و بی هدفه و بچه ها رو به نوشتن و خوندن و آینده تشویق میکنه.
متعجبم از والدینی که در بازی های دست جمعی یه گوشه وایمیستند و مشارکت ندارند, ولی میخوان بچشون مثل مولانا وسط جمع بچرخه و نگین باشه.
متعجبم از پدری که در تمام طول روز و شب حتی یک کلمه ی مهر آمیز به لب نمیاره ولی از خشونت فرزندش شکایت داره.
متعجبم از مادری که برای تمرین و مشق کردن بی صبره و شتاب و استرس ازش میباره اما از بی دقتی و مشق ننوشتن فرزندش دلخوره.
شوکه ام از حجم و تعداد والدینی که تصوی میکنن بچه, یه آدم آهنیه که حال و اینده ش رو با رمزگذاری و کدهای مخصوص میشه تنظیم کرد تا بشه اونی که خودشون نشدن.
متحیرم از مادر و پدری که آواز نمیخونه و نمیرقصه و نقاشی نمیکشه و ساز نمیزنه و نمینویسه اما خیال میکنه با ثبت نام بچه ش تو چهار تا کلاس کار تمومه.
یا از مادری که با پخش کردن شبانه روزی سهل الوصول ترین فیلمها و ترانه ها (حتی اگر لجن باشند) برای بچش, تبدیلش میکنه به یک بی فرهنگ مقلد و بعد هم یه کوله پشتی و جامدادی با تصویر همون فیلمها میخره براش و فیلم میگیره ازش و پست میکنه و زیرش مینویسه رشدت آرزومه عزیز دلم...