*نه گفتن ترسناک نیست!*

ناکامی بهینه یعنی اینکه بعضی وقتا عمداً شرایطی بسازیم که بچه‌هامون به چیزی نرسن، یا محدودیتی رو تجربه کنن.
نه از روی تنبیه و لجبازی یا زورگویی، فقط واسه اینکه یه اصل مهمو یاد بگیرن: «همه‌چیزو نمی‌شه داشت، و همه‌چی همیشه وقتی دلمون بخواد بدست نمیاد.»
ناکامی بهینه دقیقاً یک ابزار تربیته که به رشد کمک به می‎کنه.🌱

مثال:
فرض کن با بچه‌ت داری از جلوی یه شیرینی‌فروشی رد می‌شی.🍰 بچه‌ت با ذوق می‌گه: «مامان، شیرینی می‌خوام.»
اینجا دوتا انتخاب داری:
🥰 سریع براش بخری. خب بچه خوشحال می‌شه، تو هم عذاب وجدان نمی‌گیری. ولی چی یاد گرفت؟ «هر وقت چیزی بخوام، باید همون لحظه برسم بهش.»
🥺 یه نفس عمیق بکشی، لبخند بزنی و بگی: «الان نه عزیزم، قرار نبود امروز چیزی بخریم. اگه دوست داشتی، واسه آخر هفته برنامه می‌ریزیم.»

👈شاید گریه کنه یا اخم کنه، ولی همین لحظه داره یه درس مهم تو ذهنش میشینه: تأخیر و صبر در خواسته‌ها، و رضایت و قانع شدن.

۲ پاسخ

درسته
اما خواسته های کوچک رو اصلا دلم نمیاد برآورده نکنم چون بچه دلش میخواد اخه

حرف زیبایی و درست ولی یه چیزی ذهنو منو واقعا درگیر میکنه اون لحظه اگه آخر هفته رو هیچ وقت ندیدیم چی ؟ واقعا دقدقس برام

سوال های مرتبط

مامان پسرگلم مامان پسرگلم ۱۵ ماهگی
#کودک_نوجوان
#تربیت_فرزند

📝 نکات طلایی در تربیت فرزند

تربیت فرزند یه سفره، نه یه مسابقه. توی این مسیر، این شش نکته می‌تونه کمکت کنه فرزند سالم‌تر و شادتری تربیت کنی:

اعتماد به‌نفسش رو بساز
به جای اینکه فقط وقتی موفق شد تحسینش کنی، سعی و تلاشش رو ببین و تشویق کن. هیچ‌وقت با بقیه مقایسه‌ش نکن.

محیط امن و پرمحبتی بساز
یه کودک وقتی شکوفا می‌شه که احساس امنیت و دوست‌داشتنی بودن کنه. محبتت رو ازش دریغ نکن، حتی وقتی اشتباه می‌کنه.

عصبانیتتو مدیریت کن
تو الگوی بچه‌ای. اگه سر هر چیزی عصبانی بشی، اونم یاد می‌گیره با خشم واکنش نشون بده. نفس عمیق بکش و با آرامش حرف بزن.

به علایقش احترام بذار
بذار خودش راهشو پیدا کنه. اگه عاشق نقاشیه یا عاشق پیچ‌کردن وسایله، کمکش کن تو همون مسیر رشد کنه.

رابطه عاطفی رو جدی بگیر
وقت بذار براش. به حرفاش گوش بده. فقط شنونده نباش، همراهش باش. همین رابطه‌ست که بعدها بهت اعتماد می‌کنه.

همدلی رو بهش یاد بده
بذار یاد بگیره دنیا فقط دور خودش نمی‌چرخه. بهش یاد بده احساسات دیگران رو بفهمه و کمک‌کننده باشه...
مامان عطرین مامان عطرین ۱۴ ماهگی
🧠 مغزت دشمن تغییره، اما میشه گولش زد 😏

مغز ما برای بقا ساخته شده، نه برای پیشرفت.
هر چیزی که به نظرش سخت یا انرژی‌بر بیاد، فوراً سیگنال می‌فرسته:

«بی‌خیال شو، بعداً بخون… الان خسته‌ای!»

ولی ما با چند تا تکنیک ساده می‌تونیم مغز رو دور بزنیم 👇



🎯 ۱. قانون “فقط ۲ دقیقه”

به مغزت بگو:

«من فقط ۲ دقیقه می‌خوام بخونم، نه بیشتر.»

مغز نمی‌تونه مقاومت کنه چون کاری به کوچیکی اون نمی‌ارزه 😄
ولی وقتی شروع کردی، اینرسی ذهنی روشن میشه و ادامه می‌دی بدون زور.
(همون مغز که گفت نرو، بعد ۱۰ دقیقه با شوق ادامه میده!)



🎮 ۲. روش «شروع از آسان‌ترین نقطه»

مغز عاشق پیروزیه.
پس هر بار بخوای شروع کنی، از آسون‌ترین چیز ممکن شروع کن —
مثلاً نه “درس عربی”، بلکه فقط “نوشتن کلمه کَتَبَ روی برگه”.
با هر موفقیت ریز، مغزت دوپامین ترشح می‌کنه و تنبلی خاموش میشه.



⏰ ۳. بیدار کردن مغز با «پاداش آنی»

بعد از هر بار خوندن (هرچقدر کم)، یه پاداش بده.
مثلاً بگو:

«اگه ۵ دقیقه خوندم، یه چایی با موزیک موردعلاقه‌م می‌خورم.»
مغز عاشق پاداشه، پس یاد می‌گیره که درس = حس خوب.



🪞 ۴. تکنیک «منِ آینده»

یه لحظه چشاتو ببند و خودتو تو اردیبهشت تصور کن، روز کنکور.
می‌خوای اون روز حس غرور داشته باشی یا حس «کاش خونده بودم»؟
همون تصویر رو هر بار جلوی ذهنت بیار، مغزت می‌فهمه:

«اگه الان بخونم، اون حس لذت‌بخش رو می‌گیرم.»



💥 ۵. اصل “امروز یا هرگز”

وقتی مغز گفت «بعداً»، جواب بده:

«باشه، فقط امروز رو بخونم، بعداً هر کاری خواستی بکن.»
مغز آروم میشه چون فکر می‌کنه کنترل دستشه 😄
ولی تو داری در واقع کنترل رو ازش پس می‌گیری.
مامان آناهیتا 💜 مامان آناهیتا 💜 ۱۵ ماهگی
هیچوقت فکر نمیکردم دختر داشتن انقدر رویایی و عجیب باشه
فکر کن نیم وجب بچه میره بین مبلا می ایسته و ازت میخواد با پتوی خودش بالای سرشو بپوشونی تا یه خونه کوچیک داشته باشه
بعدشم دونه دونه عروسکاشو برداره و ببره اونجا بچینه و با هر کدوم از رفیقاش با مدل خودش حرف بزنه، بغلشون کنه، نازشون کنه!
لیوان کوچولوشو برداره و بااینکه توش چیزی نیس اول خودش یه هورت بکشه و به به کنه و بعدشم به تو تعارف کنه و با ذوق نگات کنه تا بَه بَه تو رو هم بشنوه :))
یا وقتی میبریش پارک و با کالسکه میون بچه‌های ۴-۵ ساله که روی تاب و سرسره‌ها وول میخورن، راش میبری تا ببینتشون، با هر هیجان و ذوق بچه‌ها، دخترتم ذوق کنه و جیغ بزنه و بخنده...
یا هزاران هزار ذوق و رفتار شیرین دیگه اینروزاش...
درسته که دست تنها بچه بزرگ کردن توو غربت خیلی سخته
هیچ شکی در این نیست
ولی باید بگم به هیچ وجه دلم برای روزای بدون اناهیتا تنگ نشده..
من توو اون روزا همه چیز داشتم ولی اصل کاریو، دلخوشیمو، انگیزه زندگیمو کم داشتم...
اینروزا خیلی خسته میشم
کم میارم، انرژیم ته میکشه
اما با هر بوسه و لبخند اناهیتا بهشتو زیر پام حس میکنم و دوباره پرانرژی به زندگی و روزمرگیا برمیگردم...
خداروشکر که تن بچه‌هامون سالمه
خدایا هزار مرتبه شکرت