۱۱ پاسخ

طبیعیه چون هنوز ندیدیش ،منم مثل توام حس خاصی ندارم که حرف بزنم

من با دخترم خیلی حرف میزدم قصه میخوندم شبا براش ملت همیشه حرف میزدم اقا ب دنیادامد افتاد ب حرف دهن مارو سرویس کرد ازبس حرف میزد الان هم اونطوری ۷سالشه ولی پدرمارو دراورده ت. خوابم حرف میزنم تصمبم گرفنم با این یکی زیاد حرف نزنم درحد ی سلام و اینا طی روز ک یادم میره کلا ولی شبا چرا گاهی حرف میزنم میترسم اینم مثل خواهرش بیاد و پدرمارو دربیاره

گاهی یادم میره
گاهیم در حد یه سلام و اینکه بگم در طول روز چیکار کردم

من انقد باهاش حرف میزنم😍نازش میکنم لالایی میزارم براش قصه میگم براش🥰

من خیلی ، چون در حسرت مادرشدن بودم 🥺

من هنوز حس مادری ندارم😐ولی دوسش دارم

سلام
منم همینم
اصلا نمیدونم چی بگم بهش 🙂

نه والا حرف نمی‌زنم ولی وقتی دست میذارم روی شکمم بهم واکنش نشون میده

هرموقع حرکت نمیکنه دلم تنگ میشه براش
دست میذارم رو شکمش
تو دلم باهاش حرف میزنم
اونم اینقدر ذوق جوابمو میده😂😂
بعد اینقدر ول میخوره و دردم میگیره
هرچی میگم بخواب گوش نمیده

هیچیییی

هرزگاهی🤣گذرمون ک بهم میوفته ی سلام علیکی داریم باهم

سوال های مرتبط

مامان آدریان مامان آدریان هفته سی‌ونهم بارداری
مامان مهدی مامان مهدی روزهای ابتدایی تولد