سلا خاموما ی سوال
شوهرم اخلاقش یجوریه ی روز خوبه ی روز بد میتونه تو ی ثانیه ب گریه بندازتت قبلااعتیاد داشت منم میخواستم طلاق بگیرم تا پایی دادگاه هم رفتیم ولی بخاطر پسرم نتونستم برگشتم خدارو شکر الا اعتیاد نداره موقعی کع اعتیاد داشت خونه ماشین همه رو دود کرد رفت هوا بد پول اجاره خونمون که ۶۵ میلیون بود اونم گرفت خرج کرد وسایل خونمم یکم خونه مامانم یکم خونه مادرشوهرم بود همشون خراب شد خلاصه کل خونه زندگیمون رفت و شوهرمم بهم خیانت کرد بد گردن نگرفت
الا ی خونه ۴۰ متری اجاره کردیم خونمون یکم خالی چیزی نیست
حالا ب نظرتون قرعه کشی اینا ثبت نام کنم پولامو جمع کنم دندونامو کامپوزیت کنم دماغمو عمل کنم لیزر برم بد ب خونه برسم اونم بگم شوهرم قبلا اونطوری نبود ولی الا یگیو میبینه میگه ببین دماغ فعلنی چ قشنگه یا چند باری دیدم تو اینستا تو کامنتا واسع چند تا پلنگ نوشته بود وای چه لبایی ادمو میکشه اونا ژل زده بودم حالا بنظرتون اول ب خودم برسم یا خونه

۵ پاسخ

صد درصد که اول خودت ،وپس انداز هم در کنارش داشته باش طلا بخر

عزیزم هرجور ک خودت هستی خودتو دوست داشته باش نمیگم اگ مثلا دماغت فرمش بده عمل نکن ولی خوب شوهری که واسه خوشگلی زنشو بخاد ارزشی نداره چون از تو خوشگلتر ببینه تورو میزاره کنار، فقط برای ایندت طلا بگیر پس انداز کن به همچین ادمی اعتباری نیست، اصلا به وسایل خونه اهمیت نده بخور و پس انداز کن واسه خودت

اینجوری که شما گفتی اول به خودت برس اگه میتونی یکمم پول پنهون کن بزار کنار واسه روز مبادا

والا با اینجور مرد هرچی قرعه گذاشتی فقط برای خودت جمع کن برای روز مبادا

فقط به خودت وسلام .

سوال های مرتبط

مامان دخترای نازم مامان دخترای نازم ۵ سالگی
مامانا واقعا درمونده شوم نمیدونم چکار کنم و کجا برم. الان اومدیم ناهار کوفت کنیم سوپ گذاشتم شوهرم گفت کن نمی‌خورم آبدوغ خیار درست کردم واسه او دخترا هم دیگه سوپ نخورد از غذای شوهرم ریخم براشون که دختر گوچیکم شروع کرد اذیت کاری دستاشو می‌کرد تو کاسه می‌ریخت بیرون بماند شوهر پاشد رفت بیرون از خونه که شد روز قیامت اینقد دختر کوچیکم گریه کرد تمام وسایل داخل بوفه رو ریخت زمین شیشه هاشو میخواست بیاره بندازه زمین که منم از کوره در رفتمو گرفتم ی کتک حسابی بهش زدم.. با همون جیقو گریه شروع کرد در کابینت‌ها رو ب هم زد در حموم و تمام پشیها رو انداخت تو خونه گوشی منو هزار بار زد درو دیوار و..... که زنگ زدم شوهرم اومد دوتا و تو این گرما با متور برد بیرون.. الان نشستیم ب حال خودم گریه میکنم.. آخه این بچه چرا اینقد لجبازه.. خدا شاهده الان همش دعا میکنم ی زنبور نیشش بزنه شاید آروم بشه شاید اینقد بهانه نگیره. واسه بیرون... اصلا از زندگی بیزارم کرده ی بچه لجون ی دنده لجباز..... الان 2سالو نیمشه تا کی اینجوره.. هر چی بیاد جلو دستش پرت میکنه هرچی هم با زبون خوش باهاش حرف میزنم بی فایده.. مجبور میشم بزنمش؟ کسی بچش اینجور بوده تا چند سالگی خوب میشه