کیا بچه شون مثل پسر منه هرکار میکنم بلد نیس شعر بگه هرچی میگم خیالش نمیاد

چکارش داری بابا ولش کن پسر منم مهد می‌رفت چون کلا شیفت صبح بود همش خوابش میومد تو مهد هرروز فیلم میزاشتن توی گروه از بچه ها پسر من توی برنامه صبحگاهی همش خمیازه میکشید بچه ها شعر می‌خوندن پسرم فقط وایمیستاد بعد یک ساعت تازه سیستمش راه میوفتاد اصلا هم سخت گیری نمی‌کردم از الان بخوای اذیتش کنی کلا از درس و مدرسه و این چیزا زده میشه ببخشید پدرت موقع مدرسش درمیاد هرچی راحت تر بگیری خودش بیشتر علاقه مند میشه و برای خودتم راحت تر. میشه تو سالیان درازی با بچه سر مدرسش درگیر خواهی بود از الان خودتونو عذاب نده سر شعر بعدم هریچه ای یک جوره یکی زود با یک بار یاد میگیره یکی چند بار باید تلاش کنه هنوز سنی نداره بچت یک وقت دعواش نکنی گناه داره

شل کن بابا ی روزی یاد میگیره
منمانقد سخت میگرفتم جفتمون خسته شدیم
الان ک میره مهد کلی شعر بلده

پسر من خیلی بازیگوشه ولی زرنگه من هی تکرار میکنم به مرور سر و پا شکسته الان چند تا شعر بلده خداروشکر

من پسرم نمیخوند هربار من شعر میخوندم براش با رقص و بشکن ادا اطفار اینم غش میکرد ازخنده بعدش میدیدم این میره تو اتاق یواشکی میخونه ادای منو درمیاورد الان7تاشهر و سوره کوثرو حفظ کرده قشنگ میخونه هربارم میگه زنگ بزن برا مامانجون بخونم

پسر منم حوصله حفظ نداره

خودت توی خونه بخون تکرار کن تکرار کن اصلا برای خودت بخون اون گوش میده کم کم اونم تکرار میکنه

به گفتن شما که نیست
کتاب شعر بخون براش خود به خود حفظ میشه

.مرتب خودت تو خونه بخون یاد میگیره