خانوما من افسردگیم داره شدید میشه
دیشب توی خیابون آتیش دیدم دخترمم بغلم بود این فکرتوی ذهنم اومدکه دخترمو خودم انداختم توی آتیش سریع برگشتم خونه نمیدونیداون لحظه چه حالی شدم 😭
همش هم بخاطر بی توجهی های شوهرمه موقع حاملگیم منو ول کرده بود به حال خودم همه ی فکرش به خانواده اش هست من توی دوران حاملگیم موندم نمیتونم فراموش کنم اولا خیال میکردم چندنفرمیان و دخترمو ازم میگیرن اذیت میکنن الان این فکرو دارم که خودم دارم به دخترم آسیب میزنم کاش این دنیا تموم میشدمنم راحت میشدم کاش یجایی داشتم میرفتم ازاین زندگی حیف که ۳تابچه دارم و باید سروسامونشون بدم وگرنه یاخودمو میکشتم یا جدامیشدم ازش توی خونه فقط میگه بابام خواهرام ......

حتما دکتر خوب برو عزیزم نزار تنهابمونی جاهای ک حالتو خوب میکنه برو...از همه مهمتر فکر مثبت داشتنه مدام ب خودت بگو من خوبم من مشکلی ندارم...دارو ادمو وابسته میکنه فکر خودتو مثبت کن شرایط زندگیتو تغییر بده خانمی😘

منم ۳تا بچه دارم یه خونه مشترک که درش جدا کردیم با ۲تا خواهر شوهر سن بالا وغر غرو که سروصداشون تو خونهام و کاروانسرای فامیلند ویه شوهر بی درک وخواهر دوست که اونا روبه ما ترجیح میده ومنم ازش متنفرم

فوق تخصص روانپزشکی برو برای اضطراب و افسردگی دارو میده بهتر میشی

من شوهرم خوبه ولی تو توجه کردن بهم صفر هستش

منم دوباره شروع شده مثل شما فکرای بد میاد تو ذهنم خواب اصلا نداشتم
من قبلا قرص میخوردم قطع کرده بودم ولی الان خودم شروع کردم میخورم دو روزه

یه دکتر خوب سراغ دارین توی شهریار باشه برم پیشش