۵ پاسخ

بی حسی میگن خیلی سخته واقعیت داره ؟؟

چرا بیهوشت کنن
الان ک همجا بی حسیه

قدم نورسیده مبارک باشه عزیزم
الان که نی نی رو میبینی همه دردا فراموش میشن

تو بیهوشی بودی‌ یا بی حسی ؟ یا همراه با بی حسی بهت آرامبخش هم زدند ؟؟

خوبه دیگه باحال بود خاطرت😂😂
به هرحال هم سزارین هم طبیعی هم یه خوبی هایی دارن هم بدی
خداروشکر که الان نینیتو صحیح و سلامت بغل گرفتی❤️

سوال های مرتبط

مامان هلو🍑(سامیارم) مامان هلو🍑(سامیارم) ۶ ماهگی
تجربه سزارین پارت دو

ان اس تی وصل شد و اولش همه چی خوب بود تا اینکه یه ۱۰دیقه گذشت و ضربان قلب بچم بهم ریخت بالا پایین شد دستگاه هعی بوق زد دکتر اومد بالا سرم گف دستگاه دردتو نشون میده باید مهاینه شی برد تو اتاق معاینه کرد گف دهانه دحمت کامل بستس ۴بار ان اس تی وصل کردن همچنان دردام بیشتر میشد و رحمم بسته بود دکتر یواشکی گف هیچی نخور ناشتا بمون چون از قبل برنامه‌ریزی کرده بودیم که من سز شم نامه بستری رو دادن به شوهرم دم در بود همه سونو ها رو کپی کردن تشکیل پرونده کردن شوهرم زنگ زد بهم گف بستریت کردن من خبر نداشتم خودم گفتم نه گف یه پرستار اومد برگه بستریت رو داد بهم ببرم پذیرش کاراتو انجام بدم من خشک شدم همونجا چون یکم زود بود قرار بود ۳۸هفته۵روز سز شم وزن بچمم کم بود نگرانش بودم روز جمعه بود منو اورژانسی بردن سونوگرافی داخل بیمارستان گفتن بچت سفالیکه ولی دکتر وزنشو درخواست نداده بود به دوست پرستارم گفتم وزنش چنده گف ننوشته تو سونو دیگه گریم گرفته بود خدایا بچم زردی نداشته باشه وزنش کم نباشه تا اینکه شوهرم زنگ زده بود به بابام مامانم بیاین غزل رو بستری کردن ۲۰دیقه طول کشید تا مامانم بیاد پیشم بعد اومدن مامانم یکم آروم شدم اومد دلداری داد گف نگران هیچی نباش فقط به این فکر کن که یه ساعت دیگه پسر گلت بغلته یه پرستار سلی/طه اومد گف دکتر میگه من تورو واس طبیعی بستری کردم نه سزارین😶
مامان ماهِد مامان ماهِد ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت اخر
دکترم واقعا سریع خودشو رسوند گفت درد داری باحالت درموندگی گفتم بله از توماشین دردام شروع شد خوابوندم خودش برام سوند گذاشت جالبه گفت نفس بکش کشیدم یه کوچولو سوزش داشت و در حد۵ثانیه تموم چیزی نفهمیدم اصلا بعد کل شکم و رونم رو بتادینی کرد گفت بسین نشتم تا نگاه تخت کردم در کسری از ثانیه یه اب یخ ریختن تو کمرم که بتادین بود هنوز توشک بتادین بودم😅🤣که یهو یه چیزی قلقلکم داد یهو پام گرم شد نگو سوزن بی حسی زدن و من نفهمیدم🤣کمی استرس گرفتم گفتم هنوز پاهام حس داره تکون میخوره نبرینم ها🙊🙊گفت توفکر نباش هنوز زمان داریم تو راحت باش سعی کن بخوابی منم برعکس که خوابم نمیگرفت صدای قیجی شنیدم دیگه حالت تهوع من شروع شد سرم رو سریع کج کردن و تخت رو بردن بالا و من فقط ببخشید عُق میزدم چیزی تو دلم نبود که بیارم بالا توی ده دقیقه کمتر بچم به دنیا اومد صدای گریه اش بهترین چیز برای از بین رفتن خستگی نه ماهم بود😍اوردنش من صورتم رو به پوستش گذاشتم و هرچی جمله تو مغزم چیده بودم که بگم یادم رفت🤦🏼‍♀️فقط گریه کردم بچم رو بردن و دیگه ندیدمش بخیه کردنم طول کشید چون چربی شکم داشتم کلافه شده بودم چون طول کشید ولی بعد که دیدم خیلی می ارزید چون همه جذبی ان و تمیز بخیه زده برام راضی ام واقعا
تو ریکاوری لرز شدید گرفتم و برام بخاری روشن کردن و لوله اش رو داخل پتوم گذاشتن ۴ساعت تو ریکاوری بودم🤕چون پاهام تکون نمیخوردن
خلاصه رفتم توبخش همسرم و هر دومادر اومدن با دیدنشون ارامش گرفتم اصلا تشنم نشد و حدود۱۰ساعت ثابت رو تخت بودم بلاخره لباسا رو بردن و بچم رو عوض کردن و اوردن پرستار کمک کرد و شیر به نی نی دادن صدای مک زدنش بهترین اهنگ بود به همراهام اموزش داد چطور این چن ساعت بچه رو سینم بخوابونن
مامان °•فندق🧸•° مامان °•فندق🧸•° ۱ ماهگی
اما زایمان طبیعی فارغ ازینکه چن ساعت ممکنه درد بکشی حالت بسته به شرایط بدنی فرد داره که چقدر طول بکشه دهانه رحمش باز بشه ( از من که خیلی طول کشید چون شیاف تا هفته ۲۷ استفاده میکردم و سفت شده بود دهانه رحمم)
و دردا هم که با گاز انتونوکس و اپیدورال مهار میکنن(که برای من فقط از گاز استفاده شد)
همین که بچت میاد بیرون تمام دردا میره و اون لحظه حس سبکی داری
و خاب عمیقی که بعد زایمان میکنی خیلیییی خوبه
من شخصا بعدزایمان خیلی راحت بودم قشنک راه میرفتن و مینشستم و ب بچه شیر میدادم در کل خیلی راضی بودم خداروشکر
بعد زایمان هیچی هیچی اصلا از دردا یادم نمیومد و نمیاد
انگار فراموشی گرفتم😅
و خلاصه اینکه از ماما همراه اصلا غافل نشید خیلی خوبه خیلی کمکتون می‌کنه
بعد چهارسانت اومد بالا سرم و بعد دوساعت زایمان کردم
اگر ماماهمراه نداشتم میخاست بیشتر ازونا درد بکشم....
و در اخر...
انشالله هرکی به هر روشی که میخاد زایمان کنه براش راحت و اسون باشه و بسلامتی نینی خوشگلشو بغل بگیره🥰😘
مامان Mohammad hiva مامان Mohammad hiva ۷ ماهگی
سلام خانوما کسی تجربه داره که بچه ش crp داشته باشه
ینی پروتئینش بالا بوده باشه
پسر من ب دنیا اومد الکی مشکل قلب ریوی گذاشتن روش ولی بعد فهمیدن که crp داره ینی پروتئینش بالاس که بردیم بیمارستان بستری کردیم و از ۲۶ شد ۶
چون زایمان کردم و خونه نرفتم و همش بیمارستان بودم اعزام شدیم بیمارستان شهر دیگ و تنها اونجا با بچم بودم چهار روز اونجا آنتی بیوتیک گرفت که اومد پایین و گفتن زیر ده باشه ینی خوب شده و با رضایت آوردیم خونه پسرمو‌ چون دیگ اومده بود زیر ۱۰ و دکتر میخواست یه روز دیگ نگه داره نتونستم تو رو خدا قضاوت نکنید که یه روز دیگ می موندی و فلان بخدا اونجا داغون شده بودم دو هفته تو بیمارستان ها بودم نخوابیده بودم اصلا
وقتی پسرم از آی سی یو در اومد رفتیم بخش نوزادان پرستار رسیدگی نمی‌کرد و منم گفتم خوب شده الکی نگه ندارم ینی پسرم انقد بالا آورده بود منم نمی‌دونستم چیکار کنم پرستار صدا زدم فقط نگام کرد دیگ نیومد بگه چی شده
ب نظرتون بالا نمیره دیگ crp؟ کشی می‌دونه بگه تو رو خدا
مامان ❤️ آراد جانم ❤️ مامان ❤️ آراد جانم ❤️ روزهای ابتدایی تولد
نجربه سزارین
پارت ۹
جونم براتون بگه که من سر تخت هیچ دردی نکشیدم
امااااااااا این تا وقتی بود مه گفتن باید بلند بشی راه بری
به تصور خودم یه سوزش هایی داره
ولی تا لوندم تکون بخپرم دقیقا همونحا یود که فهمیدم اصلا نمیتونم تکون بخورم
کافی بود انکشتم و تکون بدم تا کل بدنم حس کنم دارن چاقو میکشن
جیغ میردم و حس میکردم دارن دو شقه ام میکنن
اینکه میگم حس میکردم نه اینکه حس میکردما نه واقعا دو شقه ام میکردن اونم با یه چاقو بزرگ
هر به قدمی که میرفتم مرگ بود برام
ته دلم ترسیدم چون تازه فهمیده بودم چه بلایی سر خودم آوردم
چون زایمان طبیعی اصلا اینحوری نیست بعضیا میگن چه فرقی داره تو سز هم بهیه میخوری تو طبیعی هم ولی درد بخیه های طبیعی یه هزارم سزارین هم نیست راستش
تازه راحت راه میری و لذت میبری انکار نه انکار نه چیزی شده
واقعا کی گفته مراقبل های بعد زایمان طبیعی و سزارین یکیه
کی گفته هر دو هم درداشون شبیه به همه
اصلاااااااا و ابداااااااااااا