تجربه زایمان من پارت سه
من خیلی درد کشیدم تا ساعت هشت صبح روز بعد درد کشیدم دیدم یه ماما دیگه اومد بالا سرم معاینه ام کرد گفت کی بستری شده گفتن دیروز ساعت سه
پرسیدم چرا اینجوری گفتین گف آخه هنوز دهانه رحمت یک سانت بازه
اینو که شنیدم حالم خیلی خراب شد فهمیدم که خیلی طول می‌کشه تا زایمانم
توپ برام آورد ورزش کنم هعی نوار قلب بچه رو می‌گرفت هعی معاینه میکرد بعد از چهار ساعت شدم دوسانت
بعد با پرستار دیگه صحبت میکرد گف اینجوری پیشرفت نمیکنه بیا کمکش کنیم کیسه آبش پاره کنیم شاید زودتر زایمان کنه
اونم تایید کرد گفت آره شاید پیشرفت داشته باشه نمی‌دونم اون چی بود خدایی ولی مثل یه لوله باریک بود برد داخل و کیسه ابم پاره کرد

کدوم بیمارستان بودی عزیزم؟

من موندم چجوری تورو بستری کردن بدون اینکه ن دردی داشته باشی نه دهانه رحمت نه کیسه ابت پاره بشع . هنوزم وقت داشتی .
من ۳۸ هفته و ۲ روزم . دیشبی دستمالی ک گذاشته بودم روی واژنم صبی دیدم پر از خون قهوه ای شده . دیگع رفتم زایشگاه گفت یک سانت باز شدی برو خونه دردات ک شدید شد بیا. هنوزم گفت وقت داری تا دوازده رو 😑
شدت خونریزیم کم شد در حد لکه دارم .
ولی بستری نکردن .

وای 🥲

بقیه ش هم زود بزار

عزیزم خیلی اذیتت کردن

یا خدا... دردات چند دیقه یه بار بود وقتی ۲ سانت بودی؟