۱۲ پاسخ

بسیار کار خوبی کردی ،من باشم مشکلی ندارم ولی وقتی دوست نداری خیلی عالیه که قدرت نه گفتن داشته باشی و از حریم شخصی که دوس داری دفاع کردی .افربن بهت

اشکال چه داره منم دیروز رفتم آرایشگاه یکیشون از پسرم عکس گرفت

کار درستی کردی

بنظرم کار کاملا درستی کردی

نه دوست نداری هیچ مشکلی هم نداره
من یکی میخواست بغل کنه دادم یکم میخواست ازم دور بشه خیلی رک گفتم لطفا بچه رو بدید گفت ببرم به مادرم نشون بدم گفتم نه
حالا تو مزون لباس بودید ومحیط زنانه

سلام. به نظرم کار درستی کردی. عکس بچه دست غریبه می‌تونه خطرناک باشه. چون کسی نمیدونه طرف واقعا حسن نیت داره یا نه. سوال کردن اون خانم اشتباه بوده.

کار درست و کردی اون لحظه غریضه مادرانت این رو خواسته و تو انجامش دادی و چه خوب که درگیر رودربایستی و اینها نشدی آفرین به تو💕

خب اخه چیزی نمیشد که بهتر بود اجازه میدادی.ولی خب دیگه گذشت بهش فکر نکن

دوست نداری دیگه زوری که نیست

نه بیخیال

نمیدونم ولی خب چیزی ام نمیشد که دل اونم نمیشکست

یکم آره

سوال های مرتبط

مامان فینقِلی مامان فینقِلی ۹ ماهگی
امروز عصر وقتی همه چی خوب به نظر میومد و همسرم از حمام اومده بود داشت موهاش رو سشوار می‌کشید یهو دخترم که دراز کشیده بود جهشی استفراغ کرد. بلافاصله بلندش کردم. اول همه چی عادی به نظر میومد. چون رفلاکس داره و این بالااوردن طبیعی بود. چند دقیقه بعد همونطور که دخترم بغلم بود و من داشتم جواب پیام دوستم که گفته بود برای شب می‌ریم مراسم یا نه رو می‌دادم که یهو دخترم دوباره استفراغ کرد. اینقدر زیاد استفراغ کرد که از نگرانی نزدیک بود پس بیوفتم. همسرم یکم قبل‌ترش رفت بیرون یه کار کوچیک داشت. تو همون حین که رنگم پریده بود و میون گریه های دخترم، دل منم داشت له و لورده می‌شد، خواهر همسرم اومد. پرستاره و وقتی شرایط دخترم رو گفتم گفت بپوش بریم بیمارستان. همون لحظه همسرم اومد و رفتیم همگی بیمارستان. چقدر غصه خوردم براش، چقدر اشک ریختم، چقدر هر ثانیه صورتش رو می‌بوسیدم. دکتر گفت ویروسه و...
بمیرم برای دلت رباب.... من امشب مُردم، تو چی کشیدید🥲
مامان ریحانه جونم 😘 مامان ریحانه جونم 😘 ۶ ماهگی
دیشب خیلی شب بدی بود خدا قسمت هیچ مادری نکنه که بچه اش مریض باشه و کاری از دستش برنیاد..دیشب بعد اینکه ۴ نفر نتونستن رگ گیری کنن یکی صدا زدن اومد با یکم تلاش پیدا کرد و سرم زد تا آخر سرم پای دخترم دستم بود چون تکون میداد و سرم قطع میشد ..سرم تموم شد و تب دخترم اومد رو ۳۷ خوشحال شدم کمی بعد دوبار یهویی بی‌قراری کرد تب شو گرفتم دیدم ۳۸.۵ هست پرستار صدا زدم اومد یک سرم دیگه هم زد و گفت باید آزمایش کشت ادرار بدی ..کیسه رو آوردن منم که دفعه اولم بود بلد نبودم وصل کردم در رفت و نتونستم ادرار شو بگیرم .‌این حرف به تخت بغلم گفتم اونم گفت من بلد برای دخترم وصل میکردم ..خدا خیر شیده وصل کرد ولی دوباره دخترم زیاد تکون خورد . چسب اونم باز شد ..با یه خانم دیگه که تخت بغلم بود گفتم گفت صبر کن الان من کیسه رو بلدم بزنم اونم زد و آخر نتونستم ادرار بگیرم به دکترش گفتم قبول نکرد گفت باید آزمایش بده ببینم خدای نکرده عفونت نداره بعد مرخصش کنیم ..بعد برای چهارمین بار کیسه خریدم و خودم با دقت وصل کردم و دیدم درست چسبوندمش ..
باید گذشت و دکتر اومد گفت هنوز نتونستی بگیری گفتم نه ادرار نکرده و دوباره اومد دیدم همسرم صدا زد بعد ۲ ساعت از شب منتظر ادرارش بودن که آزمایش بگیرن ...وقتی دیدن نشد همسرم صدا زدن و گفتن برو سونت بخر .. وقتی دیدم همسرم یا سونت اومد خیلی ناراحت شدم گفتم بچه به این کوچکی سونت میخواد چیکار ..بعد خیلی دعا و التماس از خدا خواستم تا پرستار نیاد سونت بزار من پوشکش باز کنم ببینم ادرار شو کرده ...
و قربون خدا برم که حرف مو شنیدم .‌‌..یعنی نمی‌دونید که چه حالی داشتم وقتی سونت دیدم خودم تو زایمان کشیدم درد داره چه برسه به بچه ۵ ماهه
مامان مامان توت فرنگی🍓 مامان مامان توت فرنگی🍓 ۸ ماهگی
من آروم در گوش همسرم گفتم ببین اجازه نده روغن زیتون بریزه تو گوش بچه این فقط سه ماه و نیمشه و خطرناکه همسرم گف باشه … دایی ش روغن و گرم کرد و آورد بریزه تو گوش بچه و همسرم گف دایی این بچه اول ماست و ما زیادی وسواسیم خودمونم میدونیم ک زیاد وسواس بودن خوب نیس ولی خب طول میکشع چون تجربه اولمونه دایی شم اصرار اصرار و گوش بچه رو گرفته بود داشت کله بچه رو کج می‌کرد که بریزه تو گوشش تا اینکه مادرشوهرم ب شوهرم گف چیکار داری بزار بریزه 🫠🫠🫠و چون مادرشوهرم گف همسرم کوتاه اومد و دیگ هیچی نگف من دیدم اینجوری شد آروم ب مادرشوهرم گفتم لطفا شما دخالت نکنید 🙏🏼آقا اینو من نگفتمممم انگار فوش ناموس بهش دادم 😐😐😐یهو دراز کشید وسط خونه گف حالم بده فشارم رف بالا این به من حرف زد 😐😐😐بعد همسرم گف ب مادرم چی گفتی ؟ حالا بچه هم گریه می‌کرد من بچه رو گرفتم بغلم دیدم تو جفت گوشاش روغن ریخته و کار از کار گذشته 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️خلاصه مادرشوهرم کولی بازی دروورد بعدشم که اومدیم تهران پدرشوهرمو پر کرد اونم اومد توپید ب من …و از همون موقع باهاشون رفت و آمد نمیکنم ولی هفته ای یه بار بچه رو میدم همسرم ببره الان بنظرتون کار من اشتباه بوده ؟🥺🥺❤️❤️