۸ پاسخ

چی بگم والا کارش اشتباهه ولی نمیشه قضاوت کرد

معلومه کارش نادرسته بنظرمن کسایی روبچشون دست بلند میکنن که دوست ندارن برابچه وقت بزارن حالا یا تنبلیه یا کمبود وقته یا مشکلات روانی یا هرچی واگرنه انسان بچشو با حرف زدن والگو بودن تربیت میکنه یعنی تو دوست داری بچت گوشی نبینه بجاش بازی کنه ولی خودت صب تاشب سرت توگوشیه یا سالی یکبار برابچت یه کاردستی درست میکنی اونم بزور مهد ومدرسه بعد انتظار داری بچت هوش فضاییش عالی باشه دست ورزیش خوب باشه خلاقیتش زیاد باشه اعتمادبنفسش زیاد بشه ووقتی میبینی هیچکدوم نشده فکرمیکنی توتمام تلاشتو کردی وتقصیر بچس حالا این وسط معلم گلایه بکنه همون روز بچه کارتون نگامیکنه میای بچو روبا کتک از جلو تی وی جمع میکنی

خواهر شوهرت مال عصر حجره؟

اتفاقا برعکسه تا یه مدت حساب میبره ازش ولی بعدش میبینه زدن روش اثر نداره برای مادره تره هم خرد نمیکنه

بچه ای تربیت میکنه که فردا هر اتفاقی افتاد پدرو مادرش رو میزنه

بهش بگو دوست داره بچش بزرگ شد مرد شد خدای نکرده خدای نکرده زن و بچش رو به همین شیوه بزرگ کنه و آسیب بزنه اونوقت مسئولیتش با تو و تربیت اشتباه تو خواهر شوهرت الان بچش میزنه اونم بزرگ شد خدای نکرده زن و بچش....

بهش بگو تو الان یاد میدی به بچه که فردا که جسه و توانش از تو بیشتر شد اجازه داره تو رو بزنه.
بگو یکم راجب خشونت و عوارضش اگه کتاب و مقاله نمیخونه فیلم ببینه
اتاق قرمز بهترین فیلم که عوارض خشونت رو در روح روان ادمها در بزرگسالی نشون میده

خب اون بچه فردا روز هر کار اشتباهی هم بکنه از ترس چیزی ب خانوادش نمیگ

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۴ سالگی
مامانا لطفاً اگه تجربه مفیدی دارین درباره سوالم جواب بدید...
وقتی می‌رید خونه مادر شوهرتون و بچه های خواهر شوهرتون و برادر شوهرتون با بچه تون بازی نمی‌کنن
حرصش میدن یا باهاش دعوا میکنن و کتک کاری میکنن
شماها چیکار. میکنید
من دلم میسوزه برا بچه ام خیلی ناراحت میشم قیافه ام هم تابلو میشه ک ناراحتم
چند روز پیش بچه خواهر شوهرم ک همسن پسرمه س بار پسرمو زد من هیچی نگفتم بار آخر رفتم لپشو یواش کشیدم گفتم پسرمو نزن اونم یهو جییییغ و داد ک زندایی منو زد .... حس کردم خواهر شوهرم ناراحت شده بعدش با جاریم نموندن برا شام و رفتن
مادر شوهرمم گفت بهتر بزار برن بچه هاشون اذیت میکنن
البته خواهر شوهرم با من رابطه اش خیلی بهتر ه تا جاریم
البته همیشه پسر خواهر شوهرم با پسرم دعوا میکنن و هولش میده اذیتش می‌کنه ولی پسرم دوستش داره
منم اکثر وقتا ب رو خودم نمیارم میگم بچه اس اونم با اینکه پسرمو اذیت میکنه
اما اون روز واقعا عصبی شدم از دستش
بنظرتون من بیشتر حق داشتم ناراحت بشم یا خواهر شوهرم
مامان آروین مامان آروین ۴ سالگی
شب بخیر بچه ها لطفاً راهنماییم کنید

پسرم دو سه روزی هست ک دوره ویروس اسهال استفراغ رو تموم کرده و خداروشکر خوب شده بعد داداش بزرگش ک از مدرسه اومد گلاب ب روتون اسهال بود من بهش دارو دادم خداروشکر رو ب راه شد ....حالا از اونور پسر برادر شوهرم هم زودتر از آروین مریض شده بود و بستری شد و تازه امروز مرخص شده بود اونم همین ویروس اسهال استفراغ رو گرفته بود حالا بچه اسهال استفراغش خوب شده فق الان بیحاله خوب غذا نمیخوره در واقع میل ب غذا ندارع بعد امشب برادر شوهرم زنگ زد کف ک نیومدی پیش بچه ک شاید بچه هارو دید اشتهاش یکم باز شه بخاطر بچه ها ی چیزی بگو بعد بهم گفت فردا حتما بیایی خونمون منم گفتم باشه نگفتم ک میترسم بیام بچه ها دوباره مریض شن الان بنظرتون چیکا کنم برم یا نه یا بپیچونم یا اگه برم امکانش هست دوباره بچه ها مریض شن الان من پسر بزرگم رو نمی‌دونم این ویروس رو گرفت یا نه اون اسهالش بابت چی بود البته دو هفته پیش پسرم از مدرسه اومد صداش گرفته بود گف سرم درد می‌کنه و تب شد و روز دوم یبار فق بالا آورد بع سرم زد دکتر خداروشکر خوب الان با این تفاسیر تکلیف من چیه