۵ پاسخ

این سری رفتی بیاری صداشو صبط کن یافیلم بگیر بده شوهرت ببینه ببینه خانوادش چین تا باور کنه

عزیزم به دخترت بگو جایی ک دعوات کنن خوب نیست بری
ببر خانه بازی کلاس بزار چندتا دوست پیدا کنه دیگه اصلا اونجا نمیره
تو خونه خیلی باهاش بازی کن می‌دونم سخته منم صبح تا شب بازی میکنم تا اون می‌خوابه غذا درست میکنم از ۸ صبح تا الان ۱۲شب ی سره بازیه
ماشین توپ بازی فکری شن بازی الان داریم ماشین بازی میکنیم تازه پسر من سر هر بازی ی ربع نمی‌مونه دختر تو بزرگتر بیشتر برای نقاشی و رنگ آمیزی بازی های دیگه با حوصله تر میشینه

خب نزار بره دختر خوب
ببر مهد و کلاس بچه نیاز داره با بچه ها بازی کنه
وقتت رو پر کن ناخودآگاه کمتر میری
من جایی که احترام خودم و بچه ام حفظ نشه پا نمیزارم حتی خونه مادر خودم

ببین نذار ببره به هیچ وجه یا خودتم همراهشون برو ،شوهر من دخترمو برده بود خونه مادرش بعد فکر کن سویچ ماشینو داده بود به دخترم و یکی از بچه های فامیلشون که برن از تو ماشین دخترم عروسکشو برداره بعد ماشین کجا اونور خیابون نکرده بود مادرشوهرم همراهشون بره یا شوهرم ،میدونن من چقد حساس و مراقبم ببین من دخترم بهم گفت جوری حالیش کردم که دیگه نبره یعنی دخترم هرچقدر اذیتم کنه حاضر نیستم بره بره پیش اونا چون دلسوز نیستن

توهم نرو منم دقیقا اینجور بودن باهام ب بچه هام بی احترامی میکردن دیگه قطع رابطه کردم باهاشون از عید تا حالا نرفتم شوهرم خودش می‌ره من و بچه هام نه مردا ک هیچی حالیشون نیس
برای خودت و بوت ارزش فاعل بشو بذار برم گم شن

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
سلام‌مامانا خوب هستید ؟؟؟
من دوتا سوال دارم راحب دلوین تو دوتا تاپیک میزارم‌ چون اینجا هر دورو بزارم همه کامد جواب نمیدن برای همین جدا جدا میزارم
میگم که من بین دوقلوهام ماهاین فوق العاده دختر حرف گکش کنی هستش اصلا لجبازی نداره حرفمو گوش میده شاید گریه کنه یا مثلا بهش برخوره یا چی
ولی دلوبن به هیچ عنوان به حرفم‌گوش نمیده من واسا آیندش می ترسم می ترسم که یه دختر یاغی و سرکش بار بیاد فردا پس فردا از تو خیابونا جمعش کن‌
خدا ازم دور کنا البته بارها شوهرم گفته اگه از الان جلوش واینسی فردا بدتر میشه یه خورده اینکارشم از دختر خالش یاد گرفته من خیلی ناراحتم آخه دختر خواهرمم ۱۰ سالشه چه من چه مادرش حرفی بهش بزنیم برمی گرده پرخاشگری می کنه شدید به خصوص به مامانش خیلی بد حرف می زنه بعد از وقتی دلوینم اینو میبینا یاددگرفته من دلم نمی خواد رابطه ی خواهریمون به خاطر دخترامون به هم بخوره هفتا ای یه بار خونه ی مادرم هم دیگه رد میبینیم اینم میبینی الگوبرداری می کنه و دقیقا همون رفتارو با من می کنه خیلی پرخاشگری می کنه مثلا الان بهش گفتم وقته خوابه باید دیگه بخوابید ماهاین قشنگ رفت تو تختش ولی دلوین شروع کرد بد و بیراه گفتن و هوار کشیدن سر من آخه چرا بچه ی من نباید از من حرف شنوی داشته باشه الان که ۵ سالشه اینه وای به حال دوران بلوغش مثلا می خواستم شیاف بزارم واسه ماهلین بردمش تو اتاق که براش بزارم دلوینم بدو بدو دنبال ما اومده میگم‌تو کجا میگه می خوام بیام هرجی میگم زشته و بده حرف تو گوشس نمیره خداشاهده پشت در وایساد ابنقدر گریه کرد و جیغ زد که نگو من واقعا درمونده شدم چطور باهاش رفتار کنم بارها پدرش بهش تذکر داده با اینکه ازش حساب می بره ولی تو گوشش نمیره کسی می تونه منو راهنمایی کنه؟؟
مامان دو تا گردو مامان دو تا گردو ۵ سالگی
مامانا من دو تا بچه دارم یکی پنج سالشه یکی از چهار ماهشه هر روز تو خونه از صبح تا شب با بچه ها تنهام شوهرم ظهر میاد و باز می‌ره تا شب ساعت ۱۰ میاد دلم میخواد هر روز برم خونه مامانم پلی ناراحت میشن میگن بچه هات اذیت میکنند دیگه نمیرم هفته ای یکبار میرم و خونه مادر شوهر و خواهر شوهر هم کلا نه چون اصلا بهم رو نمی‌دن و بچه هامو اذیت میکنند فرق می‌زارم منم نمیرم کلا موندم تو خونه کاهی گریه میکنم از تنهایی کاش لااقل خونه ام ویلایی بود حیاطی چیزی داشتم البته آپارتمان حیاط داره ۴۰ متر ولی بازم تنهام الان باز گریه کردم از تنهایی دلم خیلی گرفته مادرم خیلی سنگ دره میگم بیام اونجا میگه نه بمون بچه هات بزرگ کن نمی‌خواد برا خواهرم فردا خاستکار میاد میگم مامان بزار الان بیام کمکت کنم مگه نمیگی کار دارم میگه نه نیا بمون بچه هات بزرگ کن یه خواهر هم دارم دو سال دیگه قراره کنکور بده به خاطر اون بابام و مامانم میگن زود زود نیا پسرت نمیزاره خواهرش درست بخونه خیلی دلم می‌شکنه از خرفاشون تو تنهایی گریه میکنم شما بگید من کجا برم خیلی تنها میمونم کاهی ماه ها میشه تو خونه میمونم میترسم افسرده شدم که فکر کنم شدم پسرمم خیلی شلوغه خیلی بیش از حد اذیتم می‌کنه