صبح قشنگتون بخیر. بعد ی هفته پسرم رفت مهد امروز. و خدا شکر کردم بهتر شده اوووه دیدم ی عالمه سرفه آبریزش بینی. کلاه پوشیدم براش دستمال ماسک گذاشتم دیدم کلاه پرت کرد کف حیاط فرار کرد رفت ..... تاالان شش هفتا کاردستی درست کردم همش گریه کردم. شوهرم خب اصلا دست نمیزنه ..... دخترم خط خطی می‌کنه. پسرم همکاری نمیکنه آرزوم این بود پسرم بره مهد باهم وسایل قشنگ درست کنیم. 🌹♥️🫀 بماند یادگار این دوران تا چشم بهم بزنی میگذره

پدرااصلاهمکاری نمیکنن.مهدها کاردستی زیادمیدن.ایکاش میبردی پیش دبستانی دولتی اونایی که تومدارس هستن..خیلی کمترکاردستی میدن نسبت به مهدواینکه بیشترنوشتنی دارن.کتاب دفتراروازجلودست دخترت جمع کن.منم وسربزرگم پیش دبستانی بودپسرکوچیکم خیلی اذیت میکرد.الانم مدادپاک کن وتراشش رومیگیره فرارمیکنه دفترشویک بارپاره کردو.....

منی ک فکر میکردم بچم بزرگتر بشه بچه دوم بیارم اولی میره مهدو مدرسه کارم کمتره🤣🤣🤣
عزیزم آقایون اکثرا کارای بچه رو قبول نمیکنن