۳۵ پاسخ

گهواره باید یه انجمن بزاره برا مامانای نارس

شاید برا مادری چاره و راه باشه

روزشون مبارک 😭😭♥️♥️

با پیام های تک تکتون گریه کردم ـ...

دختر منم نارس به دنیا اومد اکسیژنش پایین از عمل که در اومدم بردنم ریکاوری یدونه پرستار اومد گف بچتو بردن nicuمعلوم نیس بمونه یا نه من زدم زیر گریه اونقدر گریه کردم فشارم اومد پایین ۴تا امپول زدن فشار نمیرفت بالا اوردن بخش نمیتونستم برم ببینم تا شب فقط گریه کردم اخر شب دووم نیاوردم رفتم دیدنش شیر میدوشیدم میبردم بی انصافا شیر خودمو نداده بودن مونده بود تو یخچال شیر خشک داده بودن الکی گفتن نمیخوره از همه جاش سروم زده بودن

عزیزم بچه من نارس نبود ۳۷هفته دنیا اومد ولی با وزن به شدت پایین. یک کیلو و هشتصد بود. تمام این استرس و نگرانیا رو تجربه کردم و هنوزم ادامه داره. هرکی میبینه چرا بچت کوچیکه چرا رشد نکرده چرا چاق نمیشه

عزیزم اینکه تا الان طاقت آوردی و کم نیاوردی، تونستی کنار کوچولوت باشی، باید بهت افتخار کرد، چنین مادری کم پیدا میشه، همیشه مردم حرف برای زدن دارند و متوجه رفتارشون نیستن، بعضی ها میخان همراهیت کنن برعکس نمک روی زخم میشن، بیشتر بهت آسیب میرسونند، خدا روشکر کن که کوچولوت هست و هر لبخندی که میزنه تو جون تازه ای میگیری، باید به خودت افتخار کنی، نگران هیچ چیز نباش، خدا همراه مادران دل شکسته هست، ❤️💋

واقعا خیلی سخت و عذاب اور هست خدا برای هیچ مادری نیاره
دختر من نارس نبود اما بخاطر Igur
37هفته سزارین شدم چون کم وزن بود اکسیژنش افتاد از اتاق عمل بردنش ان ای سیو
واقعا دردناک و‌سخت بود خیلی سخت گذشت
اما باید خداروشکر کنیم که نی نی هامون الان تو بغلمون هستن و سالم
انشالله هیچ نوزادی نره ان ای سیو
و نوزادان بستری هم سریع حالشون اوکی بشه و برن اغوش مادرشون

عزیزم من هردوتا بچم نارس بودن 33و35هفته حرف زیاد شنیدیم سر اولی شنیدم اینکه ولش کن این برات بچه نمیشه و فلان و.....خیلی سختی کشیدم دکتر جوابتون کرد ولی خاست خدا مقدمه بر همه چیز ماشاالله الان آقایی شده برا خودش به کوری چشم همه بد خواهان ،همیشه شاکر خدا هستم که برام نگهشون داشت واین لذت بخشه وتمام سختی ها رو پوشش میده

پسر منم هشت ماهه با وزن یک کیلو نیم بدنیااومد و بیست روز دستگاه بود خیلی روزای سختی بود ولی خداروشکر ک خدا بهم بخشیدش

چقدر هم دردیم😞💔

عزیزم تنها نیستی

منم ۳۴ هفته زایمان کردم
تنها دلخوشیم این بود وزن بچم موقع تولد خوب بوده
جدا از نارس بودن عفونت داشت...

مامان قوی
ان شاالله بسلامتی کوچولوت رو بزرگ کنی❤️

پسرای من ۳۱ هفته بدنیا اومدن کاشکی به منم زنگ میزدن حتما میرفتم

واقعا با تمام وجود درکت میکنم
ما برای رشد سلول به سلول وجود بچه هامون تلاش کردیم و از جون مایه گذاشتیم اما اطرافیان فقط کارشون تیکه و کنایه بود،انگار ما از قصد بچه رو زود به دنیا آوردیم
من بعد از گذشت یک سال و ۲ماه هنوز از جاهایی که اون روزا رد میشدم میگذرم تمام جونم درد میگیره😭😭😭😭

من ۳۶ هفته و ۶ روز بدنیا اومد بچم و بازم تو آن سی یو گذاشتن بچمو واسه ۲ روز
اونجا خیلیا رو دیدم ک بچه هاشون ۳۸ هفته بدنیا اومده بودن ولی بازم میزارن مراقبت های ویژه اونم برای چند روز و چند هفته
همه چی دست خداس و اینا همه امتحان خداس

منم همین بودم عزیزم ۲۹ هفته زایمان کردم ۷۰ روز توبیمارستانا بودم

پسر منم نارسو کم وزن بود
همون اول ک گفتی ان آی سیو تنم لرزید بعد ک گفتی جشن یه پوزخند زدم ولی بعد که متنتو خوندم انگار دلم خالی شد با جمله به جمله اش

یادآوری سخت ترین اتفاق زندگی آدم چ جشنی داره
و این سخت ترین اتفاق رو هیشکی جز خودمون ک این اتفاق رو تجربه کردیم نمیفهمه

عزیزم 🥹 چند هفته بدنیا اومد نی نیت

دختر منم iugr بود با وزن ۱۸۰۰ ۸ماه بدنیا اومد
روزای سختی بود واقعا اما همش گذشت
خانواده همسرم بی شعور بازی ترین کارهارو کردن و حرفارو زدن ک همچنان قطع رابطه ام
اما الان ک نگاه ب دخترم میکنم فقط خداروشکر میکنم ک بسلامتی همش گذشت
تمام کمبود وزنش جبران شد به کوری چشم اون کسایی ک حرف مفت میزدن

عزیزم کاملا درکت میکنم فقط بسپار به خدا🩷

تلخ ترین روزهای عمرم ۶ روزی بود که بچم تو nicuبود و روح و قلب من بال بال میزد برای اینکه بغل بگیرمش ولی نمیتونستم و به قول شما چه توماس سنگینی به جا گذاشت از خودش اونجا بود که هر روز میگفت خدا صبر و توان بده به مادرهایی که بچشون رو هفته ها و ماه ها زیر این انکوباتور ها دیدند

پسر منم 31هفته بدنیا اومد خیلی سهت بود خیلی برای گرم ب گرم وزنش غصه میخوردم

اشکم در امد چون میفهمم چی میگی

خیلی سخته.من مادام چک میکنم حرکاتشو که نکنه یه ضعفی داشته باشه.هنوز عکاس nicuمیبینم دلم میگیره ازاینکه اون شب همه نوزاداشون پیششون بود ولی من نه.ازاینکه بقیه بچه بغل رفتن ولی من نه‌بچه امو گذاشتنnicu حس بدیه..

عزیزم دخترم پنج روز تو بخش مراقبت‌ نوزادان بستری بودبخاطره وزنه پایین چون iugr بود باوزن کم بدنیااومد
غصم میگرف وقتی میدیدم مادرای دیگ بچه‌هاشون کنارشونه
ولی خدا رو هزاربارشکرکه اون روزای سخت و اون دوران بارداری پراسترس گذشت...

عزیزم توبهترین مادردنیایی دقیقا درکت میکنم بچه منم نارس بدنیااومده بود۱۵روزnicuبستری بود همش فکرمیکردم نمیمونه من خودمم حالم بدبودبعد۵روززایمان کردم بچمودیدم منم مثل شمابا هر۱۰۰گرم۲۰۰گرمی که بالامیرفت ووزن میگرفت کلی ذوق میکردم عزیزدلم حرف وحدیث زیاده گوش نکن به ماهم گفتن ومیگن مهم اینه بچمون تنشون سالم باشه وهمینکه کنارمون هستن هزاران بار خداراشاکریم

خداروشکررر ک گذشت اون روزا🥹🥹

هم دردیم💔🥲

کلمه به کلمه حرفاتو درک کردم واقعا سخته دخترم منم نارس دنیا اومد با اینکه یک سال گذشته و همه سختی‌ها تموم شدن دخترمم خدارو شکر سالمه ولی اون روزای کذایی هیچ وقت یادم نمیره

آدم‌ها آدم‌ها آدم‌ها واقعا خیلی باید رو خودمون کار کنیم که جایی برسیم دیگه انگار ادامه‌ای سمی رو واقعا نمیبینیم شکرگزاری جایگیرین همه اینها کن واقعا هم شکرگزاری داره بچت بغلته پس چیزای دیگه دور ریختنیه

قشنگ درکت میکنم.به منم زنگزدن هیلداروبیاراما انگاریک معدن باروت بهم وصل کردن یادم اومد اون۱۳روزبه ناحق ودروغ که به بچه من گذشت.بچم۳۴هفته دنیا اومدمجبورشدم رفتم یک بیمارستان وتوشیفت یک دکترکه دکترخودم نبود توسزارین کتف هیلدای من شکست هیچی نگفتن گفتن نارسه باید توnicu بمونه .اون دستگاه های اکسیژن واون همه وسایل دلم میترکوند هرچی میپرسیدم میگفتن نارسه وریه اش کامل نشده امامن دو دوز امپول ریه زده بودم.حال بچم بدبود وخدامچ همه رو جلوم گرفت پزشک معالجم بابخشnicu دعواشون شدومن پیگیرشدم فهمیدم بچم روز دوم بادرد شدیدکتف نتونسته شیربخوره پرستارهم بهش توجهی نکرده وایست تنفسی کزده احیاش کردن.دلم میخاست همشون روخفه کنم اون روزهاهنوزهم برای من سخته مخصوصاذیدن بخشnicu

عزیزم
مامانا وقتی یه بچه ی ۹ ماه کامل رو دنیا میارن کلی سختی و درد و رنج متحمل میشن

اما وقتی بنا به خواست خدا و دلتنگی نی نی برای دیدن مادر ، یه نوزاد مینیاتوری بزرگ کردن و به ۳ کیلو رسوندن و طبیعی شدن وزنی هزاران برابر از مادر توان و قدرت میگیره
چه بسا که تو این راه بزرگ شدن این جوجه ی مینیاتوری خود مادر دچار کلی چالش میشه و اطرافیان چقدر حرف های بی ربط میزنن
اما من و تو همه ی مامانا با نوزاد نارس مامانای قوی تری شدیم

روزمامانای قوی مبارک 🫂🫂🫂

اتفاقا تو بهترین مادر دنیا هستی عزیزم که تونستی از پس اونهمه سختی بربیای و پسر گلت رو بزرگ کنی خیلی سخته نوزاد نارس رو بتونی رشد بدی ایشالا خدا بهتون تن سالم و دلخوش بده😊🫂💕

مادرشدن واقعا لذت بخش هس و سخت لطفا قوی باش من ک بچه ام کامل بود 20روز nicuبودم از اون روز ب بعد همش تیکه شنیدم بچه ات چقد ریزه، چقد لاغره شیرت ابکی هس بهش نمیفته شیرخشک بده جون بگیره غذا خور میشه نون باباش میفته تپل میشه اونقد شنیدم ک پرم بیخیال بگن ت خسته بشن

پسر منم هشت ماهه به دنیا اومد سخت ترین روزهای عمرم بود

واقعا سخته
خدا قوت

سوال های مرتبط

مامان سید امیر حسین  🩵 مامان سید امیر حسین 🩵 ۷ ماهگی
روز جهانی نوزادان نارسه
از nicu باهام تماس گرفتن و گفتن اگه میتونی بیا تو جشن نوزادای نارس شرکت کن …
امروز دوباره روزای سختی که کشیدم عین پتک کوبیده شدن تو سرم
پشت اون دستگاها ، لوله اکسیژن وصل به یه کوچولوی۲ کیلویی که حتی اجازه نمیدن شیر بخوره
دیدن اینکه همه مامانا نی نی هاشونو بغل میکنن و بهش شیر میدن ولی تو حتی نمیتونی بغل بگیریش و باید فقط با کلی گان و ماسک و‌ رعایت پروتکل ها از پشت شیشه نظاره گر باشی ….
کلی تیکه و حرف بشنوی به خاطر چیزی که دست خودت نبوده و خدا اینطور خواسته ….
گرم به گرم وزنی که میگیره برات مهم باشه
درصد به درصد اکسیژنش برات مهم باشه
اینکه شنواییش‌ ، بیناییش و … مشکل نداشته باشه
خدایا یعنی بچه کوچولوی منم مثل بقیه بچه ها میشه؟
این کوچولویی که حتی از عروسکم کوچیکتره …..
شبا تا صبح بیداری کشیدن و نفساشو چک کردن که یهو واینسته خدایی نکرده
هنوزم بعضی شبا کابوس روزای سخت nicu باهامه
۱۰ روزی که موهای سرم سفید شد….
خدا رو شکر از اون روزای تلخ گذشتم اما به قول داستایوفسکی : ادم هیچ وقت طعم تلخ برخی اشک ها را فراموش نمیکند.
ولی تو اون حالم فقط یه چیزی از خدا میخواستم
خدایاا هیچ مادری این حال تلخ رو تجربه نکنه 🤲

خدا رو هزاران هزاران هزاران بار شکر میکنم به خاطر تمام لطف و‌ نظری که بهم کرد و الان کوچولوم سالمه ❤️

این روزو تبریک میگم به خودم و‌ تماااام مادران قوی 💪
به تو هم تبریک میگم پسر قوی من ❤️💪
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۳ ماهگی
#تربیت_جنسی

⭕️ پوشش والدین در منزل

ما در داخل خانه هم اجازه نداریم که خیلی لباس باز بپوشیم. این متأسفانه تفکر بسیار اشتباهی است که می گویند بگذار کودک ببیند تا عادت کند؛ منظور من هم این نیست که مثل سریال های تلویزیون تو خونه مانتو و مقنعه بپوشید! نه من این را نمیگم چون فضای خونه فضای راحتی و آزادی ما است و باید لباس راحت بپوشیم ولی مواظب باشید چه پدر و چه مادر، طوری لباس بپوشید که #کنجکاوی بچه ها تحریک نشود. 

♨️ بچه ها از سه سالگی احساس جنسی دارند؛ غریزه ندارند احساس را با غریزه اشتباه نگیرید و همچنین خیلی کنجکاو هستند، بچه ها نباید با بدن پدر و مادر #کنجکاوی_جسمی کنند.

✅ بچه ها با همجنس حمام بروند، دختر با مادر و پسر با پدر و اگر هم در مواقعی مجبور شدیم که با غیر هم جنس حمام بروند حتماً پدر یا مادر کاملاً پوشیده باشند، البته حتی با هم جنس هم پوشیده باشید. وقتی مادر دختر را حمام می برد با لباس پوشیده این کار را انجام دهد و باز هم تأکید می کنم که این حرف ها را صرف از روی اعتقاد مذهبی نمیزنم بلکه بحث علم است، چون کودک درک انتزاعی ندارد، می بیند که از جنس مادر است ولی نه من خیلی هم من شبیه مادر نیستم نمیتونه بپرسه و نمی تونه در ذهنش این تفاوت ها را درک کنه، پس این برداشت را می کنه که من ناقصم! 

کودک زیر 6 سال نمی تواند درک کند که یک روز او هم بزرگ می شود و مثل مادرش می شود، بلکه فکر می کند که ناقص به دنیا آمده است چون مثل مادرم یا مثل پدرم نیستم.