پارت پانزده
۳_ کارآگاه شوید
به گام سوم خوش آمدید.موسیقی درون شما دل نشین است و با گذاشتن خودتان به جای فرزندتان کاملا احساس او را درک میکنید
در این مرحله لازم است بدون هیچ قضاوت و برچسب زدنی به دنبال دلیل و انگیزه ماجرا باشید.
سارا را تصور کنید که فرزندانش پرهام( ۶ ساله) و پوریا ( ۳ ساله) در اتاق در حال بازی هستند که ناگهان صدای گریه پوریا را میشنود
سریع خود را به اتاق میرساند، پوریا را کف اتاق میبیند که اشک میریزد.طبق عادت گذشته تمایل به سرزنش و قضاوت پرهام دارد.
میخواهد بگوید: یک لحظه از دست شما آروم و قرار ندارم.چندبار بگم مراقب داداشت باش..بازم زدیش؟
اما یاد کارگاه آموزشی که شرکت کرده می افتد و جمله ای در گوشش زنگ میزند
" بدون قضاوت، کنجکاوانه دلیل ماجرا را بیاب"
سارا لحظه ای تامل کرده،نفس عمیق میکشد و بدون هیچ قضاوتی به دلجویی از پویا می پردازد.پوریا در میان اشک هایش میگوید : داشتم بازی میکردم از روی تخت افتادم.
پرهیز از قضاوت عجولانه، یاری رسان بسیار خوبی است.وقتی به دنبال دلیل ماجراییم، در حقیقت به جای تمرکز بر دنیای بیرون به دنیای درون فرزندمان توجه میکنیم و بهتر میتوانیم موضوع را ریشه بابی و برای حل آن اقدام کنیم
با توجه به ظاهر رفتار،یافتن دلیل موضوع امکان پذیر نیست.در نتیجه حتی اگر بتوان راه حلی برای مسئله یافت، آن راه حل مقطعی بوده و کارایی لازم را نخواد داشت
به مثال پارت بعد توجه کنید

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت یازده
مادر در سناریوی دوم کودک را قضاوت نمیکند و برچسب ( چه قدر غر میزنی) به او نمیزند.
تبدیل واکنش مغز خزنده به رفتار آگاهانه نیاز به تمرین بسیار دارد.
از طرفی در واکنش های ما، مغز خزنده فرماندهی امور را در دست دارد و به هر نحوی دوست دارد برنده بازی باشد اما در رفتارهای آگاهانه ما به دنبال برد_ برد هستیم و بیشتر به این می اندیشیم که آیا گفتار یا طرز رفتار من، رابطه ام را با فرزندم محکم تر میکند یا به آن آسیب میزند؟
۱_ مکث و توجه به موسیقی درون
برای داشتن رفتارب آگاهانه،قبل از هر واکنشی نسبت به رفتار فرزند خود، لازم است لحظه ای مکث کنیم و به موسیقی درون خود توجه کنیم.
ببینیم آنچه میشنویم آرام بخش و دل نشین است یا وحشتناک و دلهره آور؟
اگر به هر دلیلی ناراحت، نگران یا عصبانی هستیم، موسیقی درونمان وحشتناک و دلهره آور است و اگر آرام هستیم موسیقی درونمان دل نشین
فرض کنید فرزند ۳ ساله شما حرف زشتی زده
اگر موسیقی درون دل نشین باشد و حال دلتان خوب باشد،آگاهانه عمل خواهید کرد و خود را به نشنیدن میزنید اما اگر حال حال دلتان خوب نباشد از کوره در خواهید رفت و به سرزنش یا تنبیه می پردازید
یک هفته تلویزیون ممنون
امروز عصر پارک بی پارک
امشب رستوران بی رستوران
یک رویداد مشترک اما دو برخورد متفاوت
وقتی موسیقی درون نازیباست بخش متفکر مغز ما تعطیل است و نمیتوانیم آگاهانه عمل کنیم و طبق عادات قدیمی فرزندمان را سرزنش یا تحقیر کرده و گدهی قوانین سفت و سختی اعمال خواهیم کرد
با موسیقی وحشتناک درون، چگونه میتوانیم با احساس کودک خود ارتباط برقرار کنیم و بدانیم نیاز او چیست؟ و میخواهد چه چیزی به ما بگوید؟
تنها راه تربیت فرزندان موفق آگاهانه عمل کردن است
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت شانزده
تجربه شخصی ( نویسنده):
پسر ۶ ساله ی من در بعضی روزها ساعت ناهار در مدرسه بود اما ناهار خود را نمیخورد و به خانه می آورد.
بدون هیچ قضاوتی موضوع را با او مطرح کردم
او گفت بعضی دوستام از رستوران براشون غذا میاد.چلوکباب، پیتزا..اصلا این غذایی که برام میذارین دوست ندارم
میتوانستم طبق عادت قدیمی،سخنرانی کرده و به توضیح درباره مفید بودن غذای خانگی و مضرات غذای رستورانی بپردازم
یا او را سرزنش کرده و بگویم اگه ناهارت را نخوری خبری از بستنی نیست
اما با این کار، خود را با مغز خزنده فرزندم درگیر و او را به دفاع از خود وادار میکردم.از همه مهم تر فرصت رشد را از مغز فرزندم گرفته و مانع رشد کنترل گر درونی او میشدم.
من : خیلی سخته که با ذوق و شوق بیای پای میزناهار اما بوی کباب دوستت هر غذایی را بی مزه میکنه.شاید ما هم بتونیم گاهی از رستوران غذا سفارش بدیم
به وضوح رضایت را در چشم فرزندم دیدم.
تصمیم گرفتم غذاهای جذابی مثل پیتزا و جوجه که در برنامه غذایی پنجشنبه و جمعه بودند با غذاهایی مثل عدس پلو و خورشت قیمه که در روز های وسط هفته مصرف میکردیم، جابه جا کنم.ماهی یک بار هم از رستوران برایش غذا سفارش دهم
با توجه و تمرکز به دلیل ماجرا، نه تنها موفق شدم از چسباندن برچسب بدغذایی به فرزندم پرهیز کنم، بلکه راه حل عاقلانه پیدا کنم.و از همه مهم تر این پیام را به فرزندم منتقل کردم که درکت میکنم و درکنارت هستم.تو میتوانی به من اعتماد کنی
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت پنجم
در این قسمت با آشنایی با مغز کودکان، احساس بهتری نسبت به رفتارهای ظاهرا غیرمعقول آن ها، خواهیم یافت و به عبارت بهتر، دنیای فرزندانمان را بهتر درک خواهیم کرد.
کودکان در ابتدای کودکی تا ۳ سالگی، تحت اختیار کامل مغز پایینی( مغز خزنده) خود هستند.به همین دلیل خیلی از مفاهیم مانند ارزش های اخلاقی را درک نمیکنند و تنها راه یادگیری آن ها تقلید است و دلیل آن این است که قسمت خزنده مغر ( بخش پایینی) هر ورودی را ثبت میکند.از طرفی خزنده جان اصلا حوصله فکر کردن ندارد.چون فکر کردن انرژی میسوزاند و این با هدف مغز خزنده که حفظ بقاست در تضاد است
به علاوه مغز خزنده مسئولیت اعمال حیاتی و غیر ارادی ما مانند تنفس، پلک زدن و ضربان قلب و.. را بر عهده دارد.
تا اینجای کار مسئله ای نیست و من به شخصه از او کمال تشکر را دارم.
اما مشکل از آنجا شروع میشود که بروز همه هیجانات نیز بر عهده این قسمت است.یعنی کودک با مجموعه کاملی از هیجانات پا به دنیا میگذارد در حالی که هیچ کنترل گری ندارد.چون مغر بالا که مسئولیت کنترل مغز خزنده عزیز را دارد در دست ساخت است.
یادگیری مهارت های فررند پروری کمک میکند بتوانیم راه ارتباطی خوبی بین مغز خزنده و مغز متفکر ایجاد کنیم.
تنها دوچیز میتواند پادشاهی مغز خزنده را تحت تاثیر قرار دهد و به هماهنگ کردن مغز کمک کند
۱-رشد مغز
۲-شکل دهی مغز که ارتباط مستقبم با ما والدین دارد.
در اینجا چهار مرحله وجود دارد
۱_از ورود ورودی های مخرب جلوگیری کنیم
۲_با توجه به ویژگی یادگیری با تقلید،در شرایط مختلف الگوی خوبی باشیم
۳_ در شرایط سیل هیجانی، به هیچ عنوان با مغز خزنده فرزندمان درگیر نشویم
۴_اتفاقات مختلف را به فرصتی برای رشد تبدیل کنیم
در پارت های بعدی راهکار ارائه خواهد شد
مامان پسرگلم مامان پسرگلم ۱۵ ماهگی
نقش" احترام" در نهادینه کردن شادی برای کودک

بعضی از والدین ممکن است کودک خود را دوست داشته باشند ولی به او احترام نگذارند. نکته مهمی که والدین باید به آن دقت کنند این است که دوست داشتن کودک کافی نیست، بلکه لازم است شما برای او احترام قائل باشید تا احساس امنیت و شادی را به وی هدیه کنید. احترام مانند دوست داشتن، هم از طریق بیان و هم از طریق عمل نشان داده میشود.

شما می‌توانید با گوش دادن فعال به حرفهای کودک، برقراری تماس چشمی، توجه به گفته‌ های کودک بدون آنکه برای اتمام سخنانش بی‌ صبری نشان دهید، کمک کردن به کودک در یافتن کلمات مناسب برای توضیح دادن و به زبان آوردن هیجاناتش و قطع نکردن حرفهای او، احترامتان را به وی نشان دهید.

شما همچنین می‌توانید با تشویق کاری که او انجام می‌دهد احترام خود را نسبت به او نشان دهید و شادش کنید، حتی اگر این کار کامل و بی‌نقص نباشد. در این‌ صورت او فرصت می‌یابد تا عقاید خود را بدون ترس از تمسخر و استهزا نمودن بیان کند. احترام به کودک اضطراب و تنش او را کاهش خواهد داد و منجر به خلق امنیت و شادی درونی در وی خواهد شد.
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت دوم
" مغز فرزندتان را به شکل دلخواه بیارایید"
اگر قرار باشد در یک جمله به سوال چگونه مغز شکل میگیرد ؟پاسخ دهم، خواهم گفت ورودی های مغز، آن را شکل میدهد
تمام ورودی های ذهن یعنی تمام آنچه می بینیم و می شنویم مانند انواع موسیقی ها و صداها، مهمانی هایی که شرکت میکنیم، کتاب هایی که میخوانیم، نوع برخورد دیگران با ما، روش تربیتی که دریافت میکنم و ارتباطی که با دیگران برقرار میکنیم عمیقا بر مغز ما تاثیر میگذارد
در واقع هر ورودی که خواسته یا ناخواسته وارد ذهن ما میشود مغز را شکل میدهد و درنتیجه عملکرد ما را به شدت تغییر میدهد.
به همین دلیل است که وقتی فرزندمان کارتن های خشن میبیند، به مرور زمان دچار رفتارهای پرخاشگرانه و اضطراب میشود.
نوع ورودی، تاثیر ویژه ای بر شکل گیری مغز دارد و تکرار میتواند این تاثیر را عمیق تر کند.
مغز هر نوع ورودی را بدون تحلیل و تشخیص ثبت میکند

همه این ها در کنار هم میتواند نقش والدین در شکل گیری مغز را روشن کند.
یعنی علاوه بر ساختار اولیه مغز که با تغذیه و خواب مناسب رشد میکند، برخورد و رفتار والدین در هر شرایطی تاثیر فراوانی بر شکل دهی مغز و در نتیجه شکل دهی شحصیت فرزندان دارد و میتواند آن ها را قوی و موفق یا ضعیف و شکست پذیر کند.