دخترم اولاصدام میکردمامان ازبس پدرشوهرم گف مرضی روصداکن یابگوبیادپایین دیگ همش میگ مرضی هرچی میگم بگومامان نمیگ میترسم عادت کنه کلابه اسم صداکنه یامن زیادی حساسم

دختر منم یه مدت هی میگفت مرضیه به شوهرم گفتم تو خونه هی مامان مرضیه صدام کرد که افتاده دهنش بالاخره

جانان هم یه مدت باباشو با اسم صدا میزد تو کوچه خیابون جلوی همه میگفت ایمان 😂 ولی خودش دیگه نگفت گاهی منم با اسم صدا میزنه منم چیزی بهش نمیگم عکس العمل نشون نده فهمیده حساسی هی میگه مثلا شوهرت بگو یه مدت توخونه صدات بزنه مامان بیا مامان کجایی منم اینجوری کردم همش میگفتم بابا بیا بابا کجایی اینقد این کلمه بابا رو تکرار کردم تا دیگه نگفت

دختر منم تا دو ماه بیش فقط میگفت لیلا الان میگه مامان تگران نباش یادش میره

دخترمنم مامان صدام میکرد،خواهرشوهرم گفت عمه هم یادش بده،از ۱سالگی دیگه عمه صدام میکنه،هرچقد میگم بگو مامان نمیگه

دختر من میگه مامان
ولی چند روزه بهش دارم یاد میدم بگه مامان زهرا ولی میگه مامان زیا

نگران نباش خواهرزاده م هم اوایل میگفت زهرا کم کم یادش رفت و میگفت مامان

حساس شدیا نترس مامان میگع

وای اره عادتش نده. بچه های دای من همین بودن الان همش ب مادرشون میگن هایده

بابا عادیه منم کلمه گوه تو دهنم زیاد میگم الان پسرم پی پی میکنه میگه گوه گوه🤣🤣🤣🤣🤣🤣🦦

نه حساس نشو از سرش میفته عزیزم خواهرشوهرم یه روز صدام زد نجی پسرم یاد گرفت تا چندماه می گفت نجی به باباشم می گفت حمید کم کم از سرش افتاد