۱۰ پاسخ

عزیزم پنج شنبه وجمعه ها پسر بزرگ تو بفرست خونه مادر شوهر تا حداقل کمتر اذیت بشی همانجا هم بشینه مشق هایش رو بنویسه خودتم کوچولوت و بخوابونش تو این تایمی که خوابه برای خودت باش اصلا دست به کارای خونه نزن فقط برای خودت باش با آرامش یه دمنوش گل گاوزبان با چندتا دونه خرما کیک بیسکویت هر چی دم دست داشتی بخور به هیچی هم فکرنکن برو جلو آینه موهاتوشونه بزن آرایش کن هر کاری که دوست داری انجام بده که همین کارای کوچیک خیلی به اعصاب وروانت کمک میکنه

سعی کن ساعتی که باید درس بدی کوچولوتو بخوابونی
من این کارو میکنم

اخ منکه یدونه دارم روانی شدمو قشنگگگگ همین حالتای تورو دارم درکت میکنم

عزیزم من این حال تورو داشتم من دیگه کارم ب جایی کشیده بود پسرمو دعوا میکردم سرش داد میزدم مدام با شوهرم دعوا داشتیم. پریروز رفتم دکتر دارو آرامبخش و عصاب داده بهتر شدم شماهم بهتره دکتر بری

صبر صبر عزیزم این روزاهم تموم میشه خدا لایق مادرشدن دونستع و تحملشو بهت داده خدا بزرگه به این فکر کن که چه کسایی به هر دری میزنن بچه دار بشن نمیشه خواهر شوهرم 15سال دکتر به دکتر گشت

یه مدت برو مسافرت برو خونه مامانت یکی دو روز بمون

عزیزم خدا بزرگته دختر خالم چهار تا بچه قد و نیم قد داره فقط اهری دختره سه تای دیگه پسر که خیلیم شر هستن اونم همش میگفت خستم و بچه ها اذیتم میکنن حالا که دو تا شون بزرگ تر شدن کمک دستش هستن ولی خیلی صبوری کشید خیلی بیخوابی کشید خیلی کار میکرد تو خونشون ولی الان خدارو شکر یکم بچه هاش فهمیده تر شدن و کمتر ناله میکنه شما هم باید تو زندگی صبور باشی و به خدا توکل کنی

عزیزم تو نیاز به کمک داری
همین

عزیزم هرروز برو بیرون یه دوری بزن خیلی تو روحیه ات تاثیر داره…بچه هاتم میخوابن بگیر بخواب اینا از خستگی هم هست

به این فکر کن که با صبوری و ارامش کارا زودتر پیش میره

سوال های مرتبط

مامان محمدهادی مامان محمدهادی ۱۶ ماهگی
یه درد و دل
خانوما شما رابطتون با مامانتون چطوره؟
من شهر غیر از مامانم اینا زندگی میکنم. خب وقتی میاد یه مدت خودمون میمونه. هرررربارررر میاد کلی با هم دعوا داریم، چون مامانم توی همه چیز خیلی نظرات عجیب غریب داره. خصوصا بچه‌داری. حتی وقتایی که شهر خودشونه و تلفنی حرف می‌زنیمم باز میگه
هربار میاد خونه ما کارایی میکنه که کل تربیت منو داغون می‌کنه. مثلا از اول گیر داد تو باید بچه رو زیر سینه‌ت بخوابونی. اگه اینجوری نکنی مامان نیستی. همه مامانا اینجوری می‌کنن. الان پسرم جوری شده که حتی وسط مسجد روی زمین دراز می‌کشه میگه بیا شیرم بده. بیچاره شدم از دستش.
هی دنبال بچه می‌دوعه تا بهش غذا بده. به زحمت این عادتو از سر پسرم انداختم که یه جا بشینه بهش غذا بده.
یا مثلا یهو میگه چرا نمیبرینش بهداشت قد و وزنشو بگیرین؟ این بچه ویتامین نداره بهش بدین؟ غذا دارین توی خونه بهش بدین؟
الان از صبح هی وسیله‌هایی دست بچه داده که ما کلا توی خونه بهش نمی‌دیم. ما هم مجبور می‌شدیم از بچه بگیریم. پسر من از صبح همش داره گریه می‌کنه. دیگه عصبی شده و لج کرده
دارم دیوونه میشم از دست مامانم. شوهرمم خسته شده.
مامان امیر علی وآسنا مامان امیر علی وآسنا ۱ سالگی
مامانا واقعا درمونده شدم من یه پسر دارم۵سالشه با خواست من یه بچه دیگه آوردیم که شد دخترم که یکسالو ۴ماهشه از روزی که باردار شدم تابه امروز هر بار مشکلی پیش اومد هر بار بچه گریه وبیقراری کرد شوهرم بامن دعوا کرد که من نمیخواستم تو خواستی حالا هم بکش بچمم بیش از حد بهانه گیر هست دائم دلش میخواد بغلم باشه وپیش هیچ کس نمیره خیلی حالم خرابه شبا نمیخوابه درحد ۳ساعت می‌خوابه بغیش همش گریه میکنه و باید ساکتش کنم اصلا خواب ندارم الانم که داره دندون در میاره بدتر شده به نظرتون یه ماه از این قطره هایی که برای خواب هست بخرم بدمش بخدا همشون اذیتم میکنن بخدا منم آدمم خسته میشم کم میارم نگید صبوری کن که به ولله کم آوردم

یکی نیست حتی شبا که خوابه فقط هی باید شیشه درست کنی نگهش داره تا من استراحت کنم
شوهرم امشب آنقدر غر زد که من خواب راحت ندارم سرم از صدای گریه هاش درد اومده میگه هم گریه میکنه سریع ساکتش کن ولی بخدا دیگه مخم هنگ کرده نمیدونم چیکار کمم