اومدم شهرستان پیش خانوادم حالا بچهام خیلی اذیت مبکنن چرا همش از خواب میپرن و یکسره باید رو پام بذارمشون تا خوابشون بکم سنگین شه یکی گریه میکنه بیدار میشه از خواب قل دوم هم میترسه بیدار میشه هردو میخوان بیان بغل من از گریه غش میکنن بغل مامانم اینام بزور میرن حالا نمیدونم از دلتنگی باباشونه یا اثرات مریضی سختشونه ک رد کردیم خداروشکر چیکار کنم بنظرتون؟؟؟اومدم استراحت کوفتم میکنن یکسره پسرم ک بغلمه

غریبی میکنن اشنا نیستن با خانوادت
باید بگذره عادت کنن

بخاطراینه که محیط خوابشون جابجا شده و عادت ندارن

براشون تخم مرغ بشکن چشم خوردن

هم اینکه غریبی میکنن هم بخاطر باباشون آخه منم وقتی خونه مامانم بودم دخترم همش میگفتم بابا گریه میکرد

بیشتر وابستع پدرن منم بچه هام دو روز باباشون نبود نابودم کردن حالا شب ک نگه نمیدارع شوهرم زیاد،ولی خو بازم بچه ها بی قراری میکردن وقتی نبود

منم میرم خونه مامانم زهرمارم میشه آنقدر حرص میخورم

منم دقیقا شرایط الان تورو دارم

هم مال مریضی هم استرس جای جدید دارن چند. روز بگذره عادت میکنن