بچه ها منم هوس کردم تجربه زایمان طبیعی مو بنویسم شاید واقعا برای کسی تجربه‌ام بدرش خورد🥹🐥

ساعت. سه صبح.سه شنبه بیست و یک فروردین با شکم درد بیدار شدم درد مث

فروریختن دهانه رحم موقع پریودی. دردی مث دلپیچه موقع. عذرخواهی میکنم موقع

اسهال دردی ک هر نیم ساعت میگرفت ول میکرد. دردام ادامه داشت من تو خونه راه

میرفتم نفس عمیق میکشدیم دم و بازدم

با هر نفس به دنیا اومدن دخترم فک میکردم به پایان رسیدن همه سختیا و استرسا.

تحمل درد برام راحت تر میشد

صبح شد. من بیدار بودم. استرس اینو فقط داشتم ک کیسه آبم پاره نشه. راه میرفتم.

دوش داغ میگرفتم تو حیاط خونه بابام اینا اسکات میزدم پله نوردی میکردم دردام رسیده


بود به ۲۰دقیقه یک بار هنوز میتونستم تحمل کنم🫧🤝. ناهار اونروز خونه مادرم

ابگوشت بود ولی من نخوردم واسه اینکه گفتم شاید زایمان کنم. امکان داره موقع زایمان

خودمو نجست کنم بجاش خرما میخوردم گردو که انرژی داشته باشم 🦋

ساعت شد ۳/۳۰بدازظهر دردام دگ پیوسته شده بود ولی به مادرم میگفتم من الان

بیمارستان نمیرم هنو خیلی زوده اینم بگم (من از۵ماهگی تا۹ماهگی کلاس امادگی زایمان

طبیعی میرفتم ) واسه همین خیلی اماده بودم باد بودم. ) ساعت۴/۳۰شد دردام رسیده

بود به یک ربع دگ با اسرار مادرم. ساک مو بستم روانه بیمارستان شدم داخل ساکم شیر

موز پسته و خرما گذاشتم ک تو بیمارستان بخورم انرژی داشته باشم برای زایمان🤲🏼عطر مورد علاقمم گذاشتم ک موقع درد بوش کنم حالم خوب شِ اینا واقعا تاثیرداش
ت

تصویر
۱۰ پاسخ

خیلی دوس دارم ببینمت🥹🥹🫂

عزیزم کلاس آمادگی زایمان، برای بیمارستان بود ؟؟

وای منم همینطوری بودم زایمان اولم وقتی رفتم بیمارستان 5سانت باز شده بود زایمان دوم کیسه آب خونه پاره شده بعد رفتم و زایمان سوم هم رسیدم دم بیمارستان کیسه آب پاره شده و فوری بردن اتاق عمل که بچه ام به دنیا اومد من اصلا توی بیمارستان درد نکشیدم همشو خونه کشیدم جز زایمان اولم که نصف درد هارو بیمارستان کشیدم اونم بخاطر اینکه زایمان اولم بود ترسیدم زودی رفتم درد کشیدن داخل خونه خیلی بهتر تا بیمارستان

چ امادگی ای باید داشت؟

آخی عزیزم

آفرین
من بدون آمادگی زایمان طبیعی کردم سخت بود

خب بقیش

عالی عالی😍😍😍😍😍

فرم شکمت شبیه مامان پسرا بوددد

ای جانم
دقیقا مثل زن داداش من بودین شما اونم درداش هر ۱۵ دقیقه ای شده بود ولی میگف من بیمارستان نمیرم زوده دیگه به اسرار ما بردیمش بیمارستان بهش میگفتم دختر میخای تو خونه زایمان کنی 😂🤭

سوال های مرتبط

مامان نیلاجانم🥥🧸 مامان نیلاجانم🥥🧸 ۵ سالگی
رسیدیم بیمارستان معاینه ام کردم دیدن دهانه رحمم ۵سانت باز شده. کلی تشویقم کردن

که چقد نترس و شجاع ک دردای اصلیو خونه کشیدم😍

من همچنان پرانرژی بودم ‌فقط دم بازدم عمیق انجام میدادم. و به هر لحظه دنیا اومد

دخترم فک میکردم به هچی چیز دگی فک نمیکردم دردم عمیق میشد عطرمو بو میکشیدم.

یه دم عمیق🦄🫧

اینجام تو عکس داشتم ورزش میکردم انقد خوش اخلاق و پر انرژی بودم پرستاره ازم

عکس گرفته بود میگفت خیلی خوب راه و چاه طبیعی رو بلدی افرین🥹

اینجا داشتم ورزش میکردم اسکات میزدم رو تووو میشستم دردام واقعا شدید شده بود

افتاده بود به کمرم گفتم من دگ نمیتونم سرپا وایسم امپول فشارم زدن درازم دادن رو تخت

دایم درحال چکاپ بچه بودن کیسه آبمو پاره کردن دگ الان فقط بچه داشت تو شکم

ضربه میزد درد شدید ولی قابل تحمل. فقط ذکر حضرت فاطمه زهرا میگفتم صداش میکردم کمکم کن

و کمکم کرد. بهم روز میومد من زور میزدم. ….نفس عمیق دم و بازدم …

لحظهای شیرین خیلی شیرین که هیچوقت نمیتونی تو سزارین باشی این طعم قشنگ. زایمان طبیعی‌و

دم و بازدم پا تو شکم زور میزدم….