امشب یه کاری کردم عذاب وجدان گرفتم پسر جاریم هی دخترمو اذیت میکرد گریشو در میاورد هی گفتم نکن و این حرفا اخرسر امد چادر مشکی انداخت روسرش ترسوند رهارو بچم پرید بالا شروع کرد گریه کردن بلند شدم گفتم میزنم این سری تو دهنتا بشین سرجات دیگه بعد امدم خونه ناراحت شدم که جلو مامانش اینطور گفتم اخه خیلی اذیت میکنه خداییش

۵ پاسخ

ااافرررین که گفتی🤣

حالا ک نگفته طبیعی تو بکی

مامانش چرا چیزی نمی‌گفت بهش ؟
چند سالشه پسر جاریت ؟

خب مامانش باید میگفت بشینه

۱۱ سالشه

مقالات مرتبط

آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
از خواب پریدن کودک با گریه
از خواب پریدن کودک با گریه نشانه چیست؟

سوال های مرتبط

مامان دوپسر🧒🏻👶🏻 مامان دوپسر🧒🏻👶🏻 ۲ سالگی
دیشب تو روضه بودیم بچم موی یکی از بچه ها روکشید من دعواش کردم بعد مامانبزرگ بچه به پسرم دعوا کرد یواش هم رودست بچم زد که بشین سرجات بچم بد جور ترسید وگریه کرد من که بهش نگفتم موی بچشون بکشه خودمم ناراحت شدم از این کارش یه پسر دوساله که خوب وبد وتشخیص نمیده
مشاهده ۷ پاسخ
مامان دانه برف مامانش مامان دانه برف مامانش ۲ سالگی
سلام مامانا دارم این متنو مینویسم با گریه 😭😭😭😭😭😭😭
من شاغلم امروز خدا گذاشته به دلم گفتم بزار زود برگردم آمدم خونه دم در کلیدو انداختم در دیدم در قفله از داخل هرچه زنگ همسایه های دیگه رو زدم نبودن نگاه کردم دیگه طبقه دوم هست زنگ زدم پسرشون درو باز کرد گفتم در قفله در پارکینگو بزن برام این فاصله تند تند زنگ خونمونو زدم شک کردم درو پرستار باز نکرد همیشه زود درو باز می‌کرد فورا دوربینو چک کردم دیدم بچم همش داره میپره در حمام وگریه مکنه فورا گفتم یا خدا پرستاره گیر کرده تو حموم آخه تو حموم رفته بود دستشو بشوره چون دستشویی‌مون پله داره یه دونه سخته منم فورا رفتم درو براش،باز کردم اون گریه من گریه بچم گریه 😭😭😭😭😭فیلم دوربینو چک کردم دیدم بچم درو ازش میبنده بعدش نزدیک ۱۲دقیقه این گریه اون گریه بچم وقتی گریه میکرد خودشو می‌کوبید تو در دارم سکته مکنم انقدر گریه کردم 😭😭😭چند روز پیش دستگیره بالکنوبردیم بالا .امروز در حموم ببریم بالا واییییییییییی خیلی،حالم بده بشه تجربه برا همه 😔😔😔
مشاهده ۱۵ پاسخ
مامان 🍼مرسانا جان 🥣 مامان 🍼مرسانا جان 🥣 ۲ سالگی
مامانا 17 روزه خونریزی دارم چی بخورم بند بیاد ؟؟
هی گفتم پریود شدم فلان شدم صبر کردم خیلی طولانی شد
ایودی هم دارم
مشاهده ۵ پاسخ
مامان سید امیرحسین مامان سید امیرحسین ۲ سالگی
چه دلشوره و استرسی تو وجودمه، عذاب وجدان داره خفم میکنه، اینقدر که من این بچه رو دارم اذیت میکنم خیلی داد میزنم سرش دست خودم نیست راه میره باید بیوفتم دنبالش غذا بدم بهش، خوراکی میگیره دستش میریزه تو خونه منم امروز کلی داد زدم خودم دلم میترکه سرش داد میزنم ولی چکار کنم بخدا منم کم آوردم منم آدمم، اصلا ناز کشیدن بلد نیستم الان خوابش میومد داشت بهونه می‌گرفت که چراغونی روشن کن کلی گریه کرد منم گفتم اگه روشن کنم خوابش میپره واسه همین سرش داد زدم گفتم اصلا خودت برو بخواب، خیلی بچه آرومه، دلم نمیخواد بچه تو سری خور بشه، فقط خستم مدیریت بلد نیستم نمیدونم چکار کنم داد زنان کم بشه😭
مشاهده ۴ پاسخ
مامان لاوین مامان لاوین ۲ سالگی
خانمهای گل دیشب دخترم خیلی گریه کرد همش میگفت ببرم خونه خاله ک روبرومونههر چ میگفتم بگم اون بیاد میگفت ن من ببر خونش بشینم😭😭😭 بعدش زنگ زدم خواهرم گفتم همش تورو میخاد میگه اون نیاد من ببر خونش سریع گفت ن نمیتونم اذیت میکنه چیزهام بهم میریزه خدایی از حرفش دلم شکست قط کردم بعد حدود ۱۰ دقیقه خودش اومد و دخترش باهاش بازی کردن و بعدش گفتن حالا گولش بزن ما میخایم بریم بزور بدبختی بردم اتاق رفتن بعد اون هم کلی گریه کرد خیلی تو فکرم ک چرا خواهرم نخست ببرمش پیشش مگه چکارش میکرد تا این اندازه اذیت میشد وقتی اومد بهش گفتم گفت خب اذیت میکنه ووووو بنظرتون حق دارم یا ن همش تو ذهنمه قسم هم خوردم ک هیچوقت دخترم نبرم خونش😔😭😭😭😭😭💔
مشاهده ۵ پاسخ
مامان هلیا مامان هلیا ۲ سالگی
بچم داشت تو پارک بازی میکرد یه پسر بچه داشت میدوید محکم خورد بهش بچم با پشت سر خورد زمین ....گریه کرد بعد هم بردمش اورژانس گفت تا ۶ ساعت مراقبش باش...نذاشتم بخوابه الان که حالش خوبه ....ولی خیلی گریه کردم ترسیدم کلی عذاب وجدان دارم که چرا بیشتر مواظبش نبودم...این اتفاق برای کسی افتاده توروخدا کسی تجربه ای داره بگه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان آنیل مامان آنیل ۲ سالگی
دخترمو از شیر گرفتم روز اول بود صبح تا شب خیلی خوب بود ولی شب تا صبح چند بار گریه کرد گفت می می می‌خوام هی گفتم مامانی فرشته ها تلخ کردن چون خواب بود متوجه نمیشد هوشیار میشد متوجه میشد بعد می‌خوابید 🥺یعنی امشبم اینطوریه بمیرم برای پا به پاش منم گریه کردم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان نازنین و یاسمین مامان نازنین و یاسمین ۲ سالگی
مامانا خیلی ناراحتم
آخه دخترم خیلی لجباز هست
اصلا هیچی نمی‌فهمه
مثلا بهش میگم باید لباست بپوشی تا بیرون ببرمت
اصلا انگار نمی‌فهمه این حرف منو
هرچی میخاد فقط جیغ میزنع گریه می‌کنه که باید بهم بدید
منم ناراحت شدم ی سیلی بهش زدم خیلی گریه کرد بعدش بردمش خونه بازی و پارک
خیلی عذاب وجدان دارم
اولین بار هست که زدمش
یعنی این سیلی من اثر بد روی روحیه اش میذاره؟
مشاهده ۳ پاسخ
مامان تربچه مامان تربچه ۲ سالگی
خونه مامانم بودم ،خواهرمم بود با بچش،بچه اون ۴سالشه ،یه دو دیقه نگاهم از بچم رفت دیدم با ابپاش اب ریخته تو دوتا گوش بچم سریع با گوشپاک کن و دستمال پاک کردم گوش بچمو،بچم گریه میکرد دستمال رو رو گوش بچه اجیم گزاشتم و به بچم گفتم ببین گوش مهرادم پاک کردم که بچه اروم بشه ،مهراد بچا اجیم شروع کرد گریه کردن ،اجیم تو جمع که خاله ها و خواهرا بودن یه دفعه با اخم گفت چیکار کردی بچه منوووو ،گفتم کاری نکردم فقط دستمال رو دو طرف گوشش گذاشتم و به بچم گفتم ببین گوش اونم پاک کردم که آروم شد بچه ، خیلی ناراحت شدم از برخودش تو جمع ،دلم شکست یهو ،سریع لباس پوشیدم زنگ زدم تاکسی اومدم خونه ، هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی به خاطر بچه با من اینجوری حرف بزنه تو جمع،اصلا دلم نمیخاد مادرا خودشونو دخالت بدن تو بحث و دعوای بچه ها، ولی من فقط خواستم بچه اروم بشه فقط دستمال گذاشتم دو طرف گوش اون و گفتم مامان ببین گوش اونم پاک کردم ، تبه نظرتون کار من اشتباه بوده یا کار اون ؟؟ من باید چیکار میکردم؟ میخاستم بغضم نشکنه که سریع اومدم خونمون ،اومدم اینجا یه دل سیر گریه کردم ،شوهرمم امشب شیفت تا فردا صبحه،من تازه رفته بودم بمونم امشبو
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان الماس خانم مامان الماس خانم ۲ سالگی
خانما چند ماهی هست که هی پریودیم عقب میوفته و این بار 15 روز عقب انداختم که دیگه ناامید شدم فکر کردم باردارم دیشب تصمیم گرفتم که فردا صبح ی بی‌بی چک میزنم که صبح بیدار شدم دیدم پریود شدم دلیلش چی می‌تونه باشه این همه عقب انداختن
مشاهده ۱ پاسخ
مامان آیرا مامان آیرا ۲ سالگی
طبق تایپیک قبلم که گفتم رفتم خونه دوستم همسن بچمه بچش ‌دختر من از صبح هرکارش کردم هیچی نمیخورد عاقا رفتیم اونجا برعکس کرد موز میخورد خیار میخورد شام یکم خورد بعد اون لچش هیچی نمیخورد برداشت له بجش گفت بیا بخور دیگه عصبیم کردی اه فلان از این حرفا !!!!!!!همشم میگفت بچه تو انگار قدش بلندتره بچه تو انگار تپل تره هی از این حرفا....اصلا حس خوب نداشتم اونجا!!!!!!!درصورتی بچه من واقعا غذا سخت میخوره
مشاهده ۵ پاسخ
مامان نازگل مامان نازگل ۲ سالگی
مامانا ما سر غذا خوردن خیلی مشکل دارین قبلش به دخترم غذا میدم سر سفره یا میز میخواد بازی کنه و اعصاب خورد می‌کنه اگه قبلش غذا ندم و گشنه باشه یجور دیگه اذیت می‌کنه امشب دوباره از روی زمین رفتیم سر میز آخرشم آنقدر عصبانی م کرد که زدمش و از عذاب وجدان بی‌خیال غذا شدم واقعا نمی‌دونم چکار کنم دیوونه شدم یه جا هم میریم همینه
شماها چکار میکنید؟
مشاهده ۸ پاسخ
مامان دوتا فسقلی مامان دوتا فسقلی ۲ سالگی
سلام امروز بچم خیلی اذیتم کرد دعواش کردم گریه کرد خیلی قلبم دردمیکنه شدید عذاب وجدان شدید گرفتم نمیتونم بخابم گریم گرفته چیکارکنم یادش بره از دلش دربیاد
مشاهده ۷ پاسخ
مامان ویهان مامان ویهان ۲ سالگی
دست بچم همش رو بدنشه مشغول کنم بعدش باز همینه بگم نکن نکن نکن کلافه شدم
از پوشک گرفتم از رو شلوارک هی دست میزنه
مشاهده ۹ پاسخ
مامان بردیا مامان بردیا ۲ سالگی
امروز رفتیم خونه پدر شوهرم بردیا تو خیاط بازی میکرد گفتم بازش بزارم یکم هوا بخوره😀مای بیبی دراوردم فقط شلوار داشت
کلی بازی کرد
از ساعت ۷تا ۹جیش نکرد
دگ بردمش دستشویی گفتم بشین جیش کن
میشینه زور میزنه ولی جیش نمیکنه انگار که بلد نیست تمرکز نداره که جیش کنه
اینم بگم براش کتاب و اینا گرفتم دارم باهاش کار میکنما فعلا شروع نکردم پوشکو بردارم فقط در حده تمرینه که بدونه جیشو پی پی و اینارو
دگ بعد که اومدیم خونه مای بیبی پوشوندم بهش جیش کرد😐🤦
مشاهده ۹ پاسخ