۱۵ پاسخ

مثل من که اولی رو با خون دل بزرگ کردم چقد سختی کشیدم ،چه زایمان سختی داشتم چقد اذیییییت شدم 😂😂😂😂الان دومی دوماهشه

و منی که درد اولی برام تجربه شد و نشد و دومی رو اوردم🥰
اما یه خوبی داره اینکه چون یکی بزرگ کردی الان دیگه بیشتر چیزایی رو میدونی و کمک نیاز نداری🥰
من هرروز پسرم رو بغل میکنم قدم میزنم میرم مدرسه دنبال دخترم اما هنوز تو کالسکه نذاشتم. آخرهفته دیگه3ماهش تموم میشه امتحان میکنم حتما

اره خيلي گوگولين
منم همين فكرو ميكردم
و خيلي دوسش دارم پسرمو 🥺
ولي إحساسي تصميم نميگيرم
ب مسئوليت و ايندش وجسمم ك فكر ميكنم ميگم همين يكي كافيه
واقعا نميشه ب بچه بيشتر توو اين جامعه فكر كرد
جديدا ك مسئله اب هم ب دغدغه هام اضافه شد 🫤

خب گلم واقعا خیلیا میتونن از عهده بچه داری بر بیان خیلیا هم ن

وااااای دقیقا منم همینارو باخودم میگفتم😂😂😂😂
ولی هنوز برا بعدی وسوسه نشدم😅

وای منم همینم🥲😂

موافقمممم

ی جایی خوندم ک بعد زایمان مغز خانوما بیشتر درد سختی هارو فراموش می‌کنه ک بتونه بچه های بعدی رو بیاره

عشق مادری فراتر ازاین حرفهاست🥰

امیدوارم هرزنی ؛ هرچندتا که دلش میخواد نی نی داشته باشه 🙏❤️

بخدا انگار اینارو من تایپ کردم همین امروز داشتم اینارو ب ابجیم میگفتم 🫠🫠🫠

متاسفانه درد یادمون میره،من سرویس شدم ولی همش میگم کاش بچم این سایزی میموند😍

مامانا کسی از دارو اهورا اسلیپ استفاده کرده؟

عشقم هوای شهرتون اوکیه ک بچه رو میبری بیرون؟

عزیییزمممم😍

وااااای دقیقا 🤣🤣🤣حیا نمیکنیم عبرت نمیگیریم فکر میکردم فقط من این حسو دارم بااینکه بیچاره شدم تا همین الانش

سوال های مرتبط

مامان دونه برفا❄️❄️ مامان دونه برفا❄️❄️ ۴ ماهگی
مامانا خیلی ها به ماهایی که دوقلو داریم میگن خوش به حالتون کاش منم دوقلو داشتم یا اینجور حرفا
یه واقعیتی توی دوقلو داشتن هست که منو یکم اذیت میکنه
نمیدونم شایدم یکم کم تجربه هستم تو این زمینه و هنوز یاد نگرفتم ولی
اینجوریه که نمیشه ۲۴ساعت روز تمام و کمال در اختیار یه بچه باشی
دو تا بچه داری که هیچکدوم به اون یکی ارجحیت نداره وقتایی که یه قل میدم مادرم برام نگهداره و با قل دیگه میرم خیابون یا توی موقعیت های این شکلی خیلی احساس میکنم این مسئله. رو که تک قلو ها از این نظر که خب الان یه دونه بیاریم تا چند سال با جون و دل بزرگ کنیم
بعد دوباره بچه بیاریم خیلی بهتر هست وضعیتشون
خستگی که بخاطر شیر دادن و عاروق گرفتن و خوابوندن بچه ها همیشه وجود داره
بعضیوقتا رمقی نمیذاره که باهاشون حسابی بازی کنیم
من هنوز توی لباس پوشوندن به دوقلو ها گیجم و نمیتونم کیف کنم که اتاق پر از وسایل دخترونه س یا اینکه پر از ماشین و تفنگه
همیشه باید هر دوتا رو همزمان هندل کنم و کیفش رو ببرم
درصورتی که کار سختیه
مامان سپهر مامان سپهر ۷ ماهگی
یکی از دوستای ما که ایران زندگی نمیکنن و ۳ تا بچه دارن با روش اروپایی ها بچه هاشونو بزرگ کردن. الان بزرگا ۷ سالشه . از ۶ ماهگی جدا کرده کرده جا خوابشو. الان بچه هاشو رو میذاره توی تخت میگه شب بخیر درو میبنده میاد بیرون. هر ۳تا بچه اینجوری میخوابونه بدون حصور پدر یا مادر خودشون میخوابم مگه اینکه مشکلی باشه یا تقاضای حصور کنن که میره پیششون ولی دوباره خارج میشه و نمیخوابونه بچه ها رو.
از طرفی یکی دیگه از اشناها ۲ تا دختر داره یکی ۱۱ یکی ۶ . تا سال گذشته باید ۳ تایی روی زمین پیش هم میخوابیدن. پلدر سالها بود کنار پدر نمیخوابید دیگه حریم خصوصی وجود نداشت. من واقعا این سبکو نمیپسندم. که متاسفانه همه ی ما همینیم. و اسمشو میذاریم دلسوزی. پس کی قراره اون مستقل بشه؟ کی میخواد یاد بگیره خودش بخوابه؟
جالب اینجاسا بین این دو مادر اونی که بچه هاش مستقل ترن شجاع تر و اعتماد به نفس بیشتری دارن و بسیااااااااار حرف گوش کنن تا اون یکی. سناشون ۷ و ۳ و ۱ سال. همر قرار بر حس امنیت بود که این دومی باید بیشتر حس امنیت میکردن. بیاید قبول کنیم که چسبوندن بچه به پدر و مادر فقط و فقط وابستگی شدیددو طرفه ایجاد میکنه. من الان خودم اگر پسرمو پدرش یا مادرم بخوابونه، یه جوریم خوابم نمیبره ولی میدونم اشتباهه. حس علاقه و وابستگی تو وجود همه مادرا هست ولی باید درست باشه اندازه باشه. بیاید از تجربه هاتون بگید. خیلی منو درگیر کرده ذهنی.
مامان پندار مامان پندار ۸ ماهگی
و باز هم سوالات بی پایان من از شما مامان های خوشگل و با تجربه
من هنوزم گیر کولیک و رفلاکس و حساسیتم🤣
پسر من شیر که میخوره بعدش خیلی به خودش میپیچه عصرها تا شب هم دردش بیشتر میشه.
از یه طرف توی مدفوعش در حد یکی دوتا خلط مانند هست اما اگزمای صورتش خیلی خیلی کم و جز قسمت ابروهاش جای دیگه اگزما نداره و سه چهارتا جوش کوچولو اینور اونور صورتش داره.
خیلی کم تا الان بالا آورده اونم پنیری بوده.مشکلی تو خوردن شیر نداره اما موقع خوردن شیر هی سینه رو در میاره یه حال بی قراری بهش دست میده انگار به زور سینه رو ازش گرفتن و شدیدا ولع خوردن داره.اما شیر خشک خوردنی این کار رو نمیکنه خیلی آروم و متین شیرش رو میخوره.🤣
از یه طرف از اول تولدش خیلی دیر به دیر مدفوع میکنه.حالا من موندم این علائم کدوم یکی از این مشکلاته.
تورو خدا نگین ببر دکتر مگه ما دکتریم بچه فردا پس فردا دو ماهش میشه تا الان پنج تا دکتر عوض کردم که همشونم مثلا دکترای معروفی هستن اما اصلا اجازه نمیدن درست بگی مشکل بچه رو.
مامان Angel Kocholo مامان Angel Kocholo ۳ ماهگی
پارت سوم
دردام به حدی رسید که گاز انتونکس بهم دادن. من تو گهواره شنیده بودم گاز انتونکس سرگیجه میده با خودم فکر میکردم سرگیجه مداوم خواهم گرفت درحالی که برا چند ثانیه بودگاز مصرف نمیکردم به حالت عادی برمیگشتم
در نهایت به ۹ سانت رسیدم بردنم اتاق زایمان اونجا بهم گفتم زور بزن اصلا جیغ نکش تا زایمان راحتی داشته باشی گفته اگه جیغ بکشی بچه بهش اکسیژن نمیرسه. فقط زور بزن به مقعدت
هر بار که زورم میومد برا اینکه جیغ نکشم لب بالامو گاز میگرفتم که دهنم بسته بمونه جیغ نکشم. وسطا التماسشون میکردم میگفتم تو رو خدا به من آمپول فشار بزنین بچه زود بدنیا بیاد🤣🤣🤣
درد زایمان اینطوری بود که زور میومد چند ثانیه استپ میشد دوباره زور میومد
خودمم چقدر خوب همکاری میکردم باهاشون. وقتی میخواست زورم بیاد بهشون میگفتم داره میاد بریم...🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
خلاصه که دختر نازم ساعت ۱۶:۴۰ دقیقه عصر ۱۶ مرداد روز پنجشنبه مصادف با ۱۳ صفر به دنیا اومد😍😍😍
وقتی گذاشتنش رو سینم باورم نمیشد این بچه واقعا تو شکم من بود؟ این بچه ی منه؟ خیلی حس شیرینی بود🫰💞💋🥰
حس شیرین مادر شدن واقعا عالی بود
الهی که دامن همه خانواده هایی که دلشون بچه میخواد سبز بشه.
اینم بگم که فردای زایمان همه دردا از یادم رفت و با خودم گفتم بازم بچه میارم ارزششو داشت😅😅