۱۷ پاسخ

اصلا و ابدا

والا پسرم ۷ سالشه نمیزاره بره هنوزم

تنها بره؟!!!!نه هیچوقت نه تواین سن نه تا۱۲سالگی تنها نزارش پدوفیل هست ادم رباهست باجگیرهست خطر دوست ناباب هست خطر سواستفاده هست هزارتا خطره از۱۲تا۱۸هم غیر مستقیم باید نظارت کنی دایی من دوتا پسر دسته گل بزرگ کرده الان هردو دانشجو هستن ولی داییم هنوز تواین سن هم خودش میبره میاره دانشگاه میگه امنیت نیس

به هیچ وجه

اره میزارم بره البته خودم هم با خانم ها تو دشت میشینیم اون هم کنارم بازی میکنه

تابستون گ بود، خانم های همسایه میومدن مجتمع شلوغ بود بچه ها بیرون بودن، یه ربع می‌فرستادم بیرون بعد خودم میرفتم
ب یکی از بچه ها، یا خانمی ک دوستمه بهش اعتماد داشتم میسپردم دورادور نگاش بهش باشه

کوچه نه ولی میره حیاط بازی میکنه یا با پسر خاله هاش در خونه خواهرم امنه کوچشون تو کوچشون دوچرخه سواری میکنن

نه نمیزارم

ما هر روز سر این موضوع دعوا داریم بچه ها در میزنن، نمی‌زارم بره ولی صداشون میاد خیلی دوست داره بره یا میبرمش پارک یا خودمم بیرون میمونم چند دقیقه با چرخ بازی کنه

اما بیرون هم کسی جرات نداره بچمو ناز بده یا دست بهش بزنه سپردمش حتی با منم هست دعوا کنه

پسر ندارم اما برم تو کوچه خودم پیشش وایمیسم .ما تو کوچمون خلوته همسایه هامون مال تهران و فقط یکیشون یه پسر فضول و بیتربیت داره که میاد دو سه روز میمونن میرن ،

والا نه میشه مهد گذاشت از بس مریضی هست
نه میشه بیرون رفت هوا آلوده و کثیف و ویروس پخش تو هوا

والا بچه حوصله اش سر میره دیگه

پیشش خودم باشم برای ۵تا۱۰ دقیقه اره

نه جانم ،وضع جامعه دیگه مطلوب نیس،میارم خونه مادرشوهرم یا میبرم جنگل و دریا که تو طبیعتم باشه.ولی کوچه خیر

خیر
دیروز بردمش پارک یه بچه هه هی میگفت مامان گوز فیل من کو
حالا دیشب هی میگفت مامان گوز فیل بده

ن تو میره تو پارکینگ دوچرخه سواری خودمم میرم باهاش

نه خیلی کم

سوال های مرتبط

مامان آرتا مامان آرتا ۴ سالگی
سلام مامانها
همسایه پایینیم یه دختر داره که سه سال از پسرم بزرگتره حدودا یک ساله که باهاش رفت آمد دارم بخاطر اینکه بچه هامون بازی کنن باهم یه مدته که پسرم تنها پایین میره یا دخترش تنها میاد با پسرم بازی میکنه . چند وقته اون دختره زورگویی میکنه یا همش با پسرم سر بازی قهر میکنه پسرم چون بازی دوست داره حرفشو گوش میده اکثرا یک ماه پیش پسرمو هل داد صورت پسرم قشنگ چاک خورد علامتش هنوز هست که مامانش عذزخواهی کرد بعد گفت چون پسر من به لحظه اومد روی پاهاش دردش گرفت هلش داد منم گفتم آره چون بچه هستن پیش میاد اشکال نداره تو بازی
بعد دوباره هرروز همو میدین یا پسرم میرفت پایین یا دخترش میومد بالا البته دیگه حواسم قشنگ روشون بود که دوباره حل ندن همو بعد چند روز پیش پسرم رفت خونشون ایندفعه منم رفتم دیدم دختره عصبانی شده بخاطر اینکه چشماشو تو بازی خوب نبست پسرم میخواست پسرمو هل بده بزنه که مامانش سریع اومد جلوشو گرفت
الان من دیگه نمیخوام پسرمو بفرستم دیگه باهاش بازی کنه بنظرتون چی بگم که مامانش ناراحت نشه چون مامانش دوستم شده خیلی مهربونه اما بچه ش خیلی اذیت میکنه