۴ پاسخ

موقع زایمان منم خلوت سکوووت،تنها زایمانی من بودم.یه ماما یه دکتر وچندتا پرستار در اختیار من بودن.خداروشکر خلاص شدم.بچمم از اولش تا آخرش پیش خودم بود از ثانیه اول گذاشتن رو شکم وسینم تا آخرش که مرخص شدیم پیشم بود خداروشکر

وای مثل من. منم سر زایمان دخترم. فقط من زایمان کردم کل سالن خلوت فقط ی ماما و من بودیم دم دمای بدنیا اومدن بچه هم پرستاران اومدن.

تو بهشت زایمان کردی😅چقدر خوب خلوت بوده ان شاءالله به سلامتی

وا چرا بخش نوزادان؟ اتاق خصوصی هم نباشه پیش مادر نباید باشه مگه؟
بچه منو از لحظه دنیا اومدنش دادن به خودم تاااا آخر که مرخص شدم
یعنی دنیا اومدن بردن چند متر اونور تر تخت نوزاد بود و گرم بود اونجا ولی جلوی چشمم بود تا نفسشو بیارن و دکتر چکش کنه تو اون مدتم بخیه منو انجام میداد
بعد دادن بغلم شیرش بدم یه بار فقط رفتم سرویس بچه رو برداشت گذاشت دوباره همونجا که گرم بود
برگشتم گفت غذاتو بخور بچه رو ولش کن اخه از حال رفتم یه بار
لباساشو یکم بعد اومدن پوشوندن باهم رفتیم بیرون دیگه تا اخر کنار خودم بود اصلا با بچه کار نداشتن
اتاق خصوصی هم نبود ولی تو تر اتاق دوتا تخت بود فقط
پنج روز و چهار شب اونجا بودم که دوروز و سه شبش تخت بغلی خالی بود تو اتاق فقط من بودم🦦😂
ولی از شانس من اون روزی که زایمان داشتم بخش زایمان شلوغ ترین روز کاریشون بود خودشونم میگفتن امروز سرمون خیلی شلوغه زایمان زیاد داریم😂
بعد راهرو دو قسمتِ دسگه سمت راست زایمانیا بودن سمت چپ اونایی که باردار بودن ولی مشکل داشتن با سقط کرده بودن از شانس منم اون دست بودم چون میکم خیلی شلوغ بود جا نداشتن اون روز
ولی به قول خواهرم بهتر شد چون اون دست همش صدای گریه بچه میومد اینور راحت بودیم
اتاق من فقط زایمانی میاوردن تو این دست راهرو

سوال های مرتبط

مامان قندِعسلم مامان قندِعسلم ۳ ماهگی
تجربه زایمان اورژانسیم در ۳۸ هفته و ۲ روز #پارت دوم
خلاصه من زودتر از ۲ ساعت رفتم اتاق عمل و خداروشکر همچی بدون دردسر پیش رفت اما توی اتاق عمل یهو فشارم به ۱۵ رسید و دکتر همون موقع گفت باید بعد از عمل سریع بری آی سی یو مشکلی با هزینه نداری شبی ۱۸ تومنه منم گفتم نه دیگه چی بالاتر از سلامتی یهو همون موقع یچم توی ۱۰ دقیقه بدنیا اومد و و دیدمش از خوشحالی اکسیژنمم افت کرد دیگه فقط یادمه بچمو بوسیدم و همجا بی صدا شد چشمامو باز کردم آی سی یو بودم و ۲۴ ساعتم اونجا گذشت ولی خداروشکر هوشیار بودم و گفتن فقط نیم ساعت بخاطر افت اکسیژن حالم بد بوده بعد اوکی شدم بچمم برده بودن بخش ولی چون خودم آی سی یو بودم میاوردن اونجا ببینمش و بهش شیر بدم بعد از ۲۴ ساعت رفتم بخش و اونجا ۱۲ ساعت بودمو ترخیص شدم ولی خب بچم از دیشب بخاطر اینکه گروه خونی من O و گروه خونی شوهرم A بود زردی گرفته و توی دستگاه زردی هست و منم کارم گریه و زاری شده و دوباره فشارم بالا رفته با اینکه همه میگن زردی چیزی نیست و ۹۰ درصد بچه ها دارن ولی آخه من بارداری بشدددددت سخت و پر تنشی داشتم زایمانمم که به اون حد سخت گذشت واسم دیگه روحیم کشش نداره لطفا دعا کنید پسرم زودتر زردیش اوکی شه ۱۴ بود و حالش خوب شه 😭🙏
مامان آر‌وید🥹♥️ مامان آر‌وید🥹♥️ ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت چهارم♥️
بعد یه نفر از گروه فیلمبرداری اومد و برای فیلمبرداری و بادکنک آرایی صحبت کردیم و سریع منو آماده کردن برای زایمان اومدم بیرون با همسرم عکس گرفتیم و فیلمبرداری کردن نماینده رویان هم رسید و رفتیم اتاق زایمان اونجا بهم آمپول بی حسی زدن زیاد درد نداشت یعنی قابل تحمل بود ولی فضای اتاق عمل برای دلهره اور بود آروید رو بدنیا آوردن و گذاشتن رو صورتم و عکس و فیلم گرفتن و بردنش بعد من حالم خیلی بد شده بود یه آقایی بالا سرم بود بهش گفتم حالم خیلی بده حس میکنم دارم میمیرم گفت میخوای بخوابی با ذوق گفتم اره بعد یه آمپول به سرمم زد و نفهمیدم چی شد که با صدای یه آقای دیگه بیدار شدم و فهمیدم تو ریکاوری هستم گفت میخوام ببرمت بخش باید بیدار باشی ک اجازه داشته باشیم ببریمت دیگه بیدار شدم و رفتیم تو بخش
راستی سوند هم تو حالت بیحسی تو اتاق عمل بهم وصل کردند
از قبل به همسرم گفته بودم ک صد در صد اتاق خصوصی باید بگیره اگ گیر نیاورد وی ای پی بگیره
چون ما اورژانسی بودیم همه اتاق های خصوصی و وی ای پی پر شده بودند اینم گفته بود من نمیدونم اتاق عمومی بدید زنم پدرمو در میاره😅😅 دیگه اتاق هتلینگ گرفته بود که خب گرون بود ولی ارزشش رو داشت
مامان دختری🥹✨🫀 مامان دختری🥹✨🫀 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی پارت آخر
بعد اینکه جفت نمیومد و دوباره گفت زور بزن و خودشم دستشو کرد داخل و جفتو کشید من یه لرزی گرفته بودم که نمی‌تونستم حرف بزنم حتی با اشاره میگفتم یه چیزی ب
بندازید روم ولی گوش نمیکردن هرکی هم رفت سرکارش من مونده بودم اونجا و همونی که تمیز میکرد حتی تختمم درست نکردن تا پاهام یکم دردش کم بشه همین جوری ولم کردن رفتن خلاصه که منو خیلی اذیت کردن بعد که بخیه زد من خونریزی کردم اونجا هم یه عالمه شکمم و فشار دادم که الان هنوزم کبوده و دست میزنم درد داره و اینو نگفتم وقتی هم رو تخت بودم بهم سه بار سوند وصل کردن بعد که بخیه زد و رفت یه پرستار آمد دنبالم که منو ببره تو بخش گفت بلند شو خودتو بشور و ببخشید ادرار هم بکن که ببرمت بخش و من با سختی بلند شدم خودمو شستم با اون لرز و لباس پوشیدم نشستم رو ویلچر بچمو دادن بغلم و اونجا از کل زایمان فراموش کردم با اینکه هنوزم درد داشتم و منو بردن بخش الانم دوباره برگردم عقب طبیعی رو انتخاب میکنم ولی بیمارستان خصوصی