سلام
مامانایی که بچه دوم به بعد رو به دنیا آوردین بیاین سوال دارم
من زایمان اول طبیعی بودم ولی چون کلا خیلی لاغرم و خونریزیم زیاد بود و اینها، واقعا تا ده روز بعد زایمان خیلی نیاز به کمک داشتم. مادرم بنده خدا مریضه، خواهر هم ندارم. شوهرم هم از اوناست که هیچ کار خونه و آشپزی بلد نیست. مادرشوهرم لطف کرد اومد پیشم بود تا ۱۰ روز. غذا درست می‌کرد و ...، برای حمام هم همسرم کمک کرد. بچه رو هم خودشون شستن تا من سرپا شدم. بازم چند وعده غذای اماده گذاشتن برامون. من هی فشارم میفتاد و ضعف داشتم همش.
حالا الان برا زایمان دوم، احتمالا ماه رمضون میشه، مادرشوهرم شهرستانه، نمی‌دونم بتونه بیاد یا نه. بعد اونم راهش دوره کمردرده و ... روم نمیشه بگم بیاد.
بنظرتون اگه کسی پیشم نباشه، خودم می‌تونم؟
اصلا تصور اینکه با حال بعد زایمان غذا درست کنم یا سرپا بایستم رو ندارم! سری پیش یکم می‌ایستادم فشارم میفتاد تا سه چهار روز اول اینطوری بودم.

نمی‌دونم چه کنم. مثلا به مادرم بگم بیاد در حد سرگرم کردن بچه اولم. یا ببرم بذارمش خونه داداشم ۳، ۴ روز، بگم برام غذا بفرستن.
حالا همسرم ک روزه می‌گیره ، خودم باید زود زود غذا و مایعات بخورم که خوب بشم زودتر
یا مثلا تو فکرمه ماه اخر که شدم، چند وعده غذا فریز کنم، خورش، برا سحرهای همسرم باشه، خودم که اخه هر چیزی نباید بخورم روزای اول‌ همون برنج کته رو فوقش بگم همسر درست کنه. از این پودر کاچی و حریره و ... اماده هم بگیرم، یه سوپ یاد همسر بدم، بگم برام بذاره چند روز اولو خودش حواسش باشه تا خودم پاشم ان شاءالله

مبشه اگه تجربه ای دارید بگید؟

۱۳ پاسخ

شوهر من ک آشپزه. ولی بازم چشمم ازش آب نمیخوره. ی پیازم برام خورد نمیکنه. حالا نمیدونم بعد زایمان چیکار میکنه 😂😂

ببین خودت یدهفته مونده ب زایمانت غذا درست کن خورش قورمه قیمه بریز ظرف فریزرکن . مواد لوبیا پلو ماکارانی درست کن بزار فریزر دیگ یذبذنح می‌زاری فقط . مواد کتلت مواد کباب تابه ای مرغ آماده کن بزار ظرف بزار فریزر قشنگ چندوعده درست کن . برای خودت کاچی درست کن بزار فریزر دیگ بعد زایمانت گرم کنی بخوری باز خیلی کمک من خودم شهر غریبم مادرم بنده خدا دیابت داره پاس زخم نمیتونه بیاد . مادرشوهر ممداز این مرام معرفتا ندارن کدبیاد بمونه. من خودم همه کارهامون میکنم .باز اگر دیدی خیلی سختتته پرستار بگیر منت کسی هم بالا سرت نیست.

عزیزم تا یک هفته یه کارگر خانم بگیر بی منت روزی یکساعت هم بیاد بسه
مگه ساعتی چقد میخوای بهش بدی

عزیزم وقتی زایمانت طبیعیه دیگه سختی نداره چیز مقوی بخوری همزمان دیگه ضعف نمیکنی میتونی پاشی غذای سبک دورس کنی

مادرشوهرت اومدک چ بهتر نیومدم تا چن روز اول از بیرون غذا بگیرین دیگ مجبورین تا یکم سرحال میشی شاید اینسریم مث دفعی قبل نشی
منک نمیتونم 10روز مادرشوهرموتحمل کنم واقعا

هم اماده غذا بگیر، هم از قبل غذا بپز بزار تو فریزر مشکلی پیش نمیاد، به مامانتم بگو بیاد یه غذا که میتونه بپزه، ایشالله بدون مشکل میری جلو

بهترین کاراینه قبل زایمانت کاراتو انجام بدی غذاهم بذاری به همسرت یادبده برنج بذاره.ازش بخواه کمکت کنه این که بلد نیست که نمیشه بالاخره باید یادبگیره ماکه ازشکم مادرمون کاربلدنبودیم.خواهشن انقدرهمه کارهارو گردن نگیرید بذاریدمسئولیت پیداکنن

اون سری خونمون بزرگتر بود ، پدر مادر همسرم و پدر مادر خودم بودن خونمون. ولی عملا تنها فردی که کاری ازش برمیومد مادرشوهرم بود. بعد خب خرج مهمون داری هم بود. هر وعده ۶ نفر تا ده روز! این سری خونمون هم کوچکتره، اگه مادرشوهرم بیاد که هیچ، وگرنه میگم کسی نیاد کلا. فقط اگه بشه بچه رو هم بسپارم زن داداشم خیلی خوبه. ۳ روز هم بمونه خوبه. یه روز که خودم بيمارستان باید باشم ( اونم نمیدونم کی رو ببرم همراه! )
بعدش درخواست کنم دوستی کسی هر کس یه وعده غذا برام بفرسته که به کسی هم فشار نیاد.
یه سری تدابیر اینجوری تو ذهنمه... تا ببینم چی میشه

عزیزم اگر پول داری به کسی زحمت نده غذا بخر چون غذای تازه برای روزای اول خیلی بهتره

برای ده روز عزیزم از وقت بستری تا ده روزگی بچه یک کارگر بگیر پولشو بده بدون منت از سی. من خودمم شرایطم همینه تو شهر غریب همین کارو میخام بکنم

از الان به شوهرت چندتا مدل غذا یاد بده

انشالله خدا خودش کمک می‌کنه
مادرشوهرت بگو ده روز بمونه روزه هاشم میشه دگ باز کمک حالت میشه

عزيزم قبل زايمانت غذا بپز بزار تو فريزر حداقل تو فقط بچه رو نگهداري و بشوريش انشالله خدا بهت سلامتي بده و محتاج هيچكس نباشي

سوال های مرتبط

مامان گل پسرام مامان گل پسرام هفته بیست‌وهشتم بارداری
سلام خانمای که بارداری دوم تون هست و اولی سزارین اجباری شدین بیاین بگین علتش چی بود!؟
اول خودم میگم
من دوماه آخر بارداری همش فکرم این بود اگه درد بگیره بیمارستان ازم یه ساعت دوره چطوری برسم؟ کی بیاد پیشم؟ وخلاصه نگرانی
های دیگه، جایی که من هستم برای زایمان باید بریم یه شهر دیگه بیمارستان،،،، اینجا غریب بودم و کم تجربه....
خلاصه گذشت و رسید به 12 روز قبل تاریخ زایمان یه روز دیدم بچم از صبح تا عصر خیلی کم حرکت بود شاید دوتا اونم بزور شیرینی جات، شبش رفتم بیمارستان یه نوار قلب گرفتن گفتن خوبه برو، روز بعدش به همسرم گفتم میخام برم خونه داداشم بمونم برای زایمان اونم یه شهر دیگه است البته خودشون گفتن بیا اینجا، وقتی رسیدم زن داداشم یه نوبت زنان برام گرفت برم ببینم وضعیت ام چجوریه وقتی نوارقلب رو نشونش دادم گفت خانم برات اشتباه انجام دادن، صدای قلب رو گرفته اما حرکتش رو نگرفته، خلاصه برام سونو نوشت همون روز انجام دادم و گفت جوابش حتما بیار بیمارستان شیفتم تا ببینم، سونو انجام دادم یک ساعت داخل بودم آخرش هم دکتر گفت هیچی معلوم نیست ولی حرکتش خیلی کمه و نامه داد به صورت اورژانسی سزارين شدم....
ببخشید اگه خیلی طولانی شد،،،،
خواستم هم سرگرم باشیم هم اینکه واقعا بگم خواست خدا بود من
متوجه شدم وگرنه اگر خونه خودم میموندم تا روز زایمان شاید
اتفاقات دیگه ای می افتاد
وزن بچم سونو آخر گفت 3800، یه ساعت بعد زایمانم بود با وزن 4200 به دنیا اومد 🥰🥰🥰✅✅✅
مامان ریحانه مامان ریحانه روزهای ابتدایی تولد
سلام خانوما
چخبر
ممنون از اونایی که دیشب صحبت کردیم با هم خیلی بهتر شدم
میگم یه چیزی
من استراحت مطلقم
بعد خب طبیعتا خونه شلوغ میشه من زیاد نمیتونم کار کنم دیروز یکم کار کردم زیر دلم تا واژنم درد میکرد پریروز عصبی شدم شب دلم همش درد می‌گرفت بچه خودشو سفت میکرد پایین شکمم
واقعا بعضی وقتا غذا درست میکنم
ولی بیشتر وقتا نمیتونم غذا درست کنم 🥲 گریم میگیره حتی
بعد مامانم بیشتر وقتا یا غذا میده همسرم می‌ره ازشون یمیگذه میاره خونه یا چون نزدیکیم ما میربم اونجا ولی خب حس میکنم همسرم از این هم کلافه شده قبل باردار شدنم یه عادت بدی داشت کلا می‌گفت حتی اگه مهمون داری هم هیشکی نباید بیاد کمکت کنه خودت بادی انجام بدی بقیه فکر میکنن تو نمیتونی درحالی که ما شمالی هستیم کلا خانوادگی رسم داریم بیان کمک کنن ربطی به تازه عروس و از این چیزام نداره
بعد الان همسرم خودش هم گاهی غذا درست می‌کنه یا خونه رو مرتب می‌کنه به محض اینکه مثلا میگم فلان چیزو دور نریز یا یه کار ریزی می‌خوام بهش بگن خودم هم عذاب وجدان دارم که همینجوریش خیلی زحمت کشیده ولی خودشم یجوری حرف میزنه انگار من مقصرم سه روزه الان انگار من زورش میکنم کمک کنه
غیر اون آبجیم هست گاهی میاد طرفا رو می‌شوره ولی اونم سنش کمه ۱۳ سالشه نمی‌دونم این دوره رو چجوری رد کنم واقعا تا ۳۰ هفته استراحتم تازه اگه سرویکسم بره بالا بیشتر نمیشه
همش حس میکنم به هیچ دردی نمی‌خورم اینم که قاطی کرده تا حرف میزنم میگه چرا غر میزنی چرا اخلاقت بده من هیچی نمیگم بخدا تهش دوتا سوال کنم دوتا حمله حرف بزنم همش با تندی جواب میده چند وقت پیش بهش گفتم نمی‌خواد کار کنی میگم کمکم کنن خانوما مامانم هست آبجیم هست دوستم هست بازم همون‌جوریه
مامان شاهان👼🏻💙 مامان شاهان👼🏻💙 ۴ ماهگی
بچه ها یه سوال.بهم کمک کنید تا بهتر تصمیم بگیرم من اصالتم اهل رشتم همه خونوادم اونجان من تازه اومدم تهران .من دلم میخواد تهران زایمان کنم ولی کسی اینجا نیست ازم مراقبت کنه یا باهام بیاد بیمارستان مامانم از شمال میاد ولی یه دختر سه ساله داره بچشو با کی بذاره اگه بیاره اینجا با کی بذارتش اگه نیاره که خوب یه هفته ۱۰ روز بدون مامانم که نمیتونه بمونه .زایملنمم موقع کار کشاورزیه مادرشوهرمم نمیتونه بیاد بجار داره
.اگه برم شمال زایمان کنم خونه مادرشوهرم که نمیتونم بمونم چون گفتم میرن مزرعه بعد دستشوییش بیرونه برا شستن بچع سخته
مامان بابام از هم جدا شدن خونه باباو زن بابامم نمیتونم که بمونم
مامانم و همسزش مزگن بیا خونه ما بمون ولی اونجام راحت نیستم بعد همسرمم کارش اسنجاس برامون سخته از هم دور باشیم .چون خوب باید چند هفته زورتر از زایمان برم دیگه .از اون طرفم دو هفته بمونم بعد برگردم تهران
الان بنظرتون من همینجا زایمان کنم؟ خونه خودم باشم راحتترم
یا برم خونه مامانم؟بدون همسر