یک هفته بیشتره ک با شوهرم سر سنگینم
نه نزدیک هم میشین نه رابطه ای
شبا انقد دیر از سرکار میاد ک وقتی هم ک میاد ی شام میخوره سریع میخوابه
حالا فردا و پس فردا کارش سبک تر شده بعد سرکارش میخواد بره هیئت
خدایی حق ندارم ناراحت باشم؟ 😞 توقع داشتم حداقل پیش ما بمونه بعد این همه تایم ک ندیدیمش
بچمم اصلا ندیدتش ..

عزیزم حق داری و متاسفانه مردا خودشون اصلا متوجه نمیشن که مثلا ما ناراحت میشیم….خیلی ولضح بهش بگو نه این همه مدت ما تنها بودیم فردا مارو باید ببری بیرون، بگو من واقعا حوصلم سررفته ‌و خستم واقعا نمیخوام بحثتون بشه ولی حتی اکه بحثتون هم بشه فردا رو نزار بره هیئت …بگو ما رو باید ببری بیرون…حتی اگه نبرتتون نباید به خودشم خوش بگذره با خیال راحت بره واقعا خیلی سخته باید درکت کنه مخصوصا که زن وقتی بچه میاد کلا خیلی خسته میشه

خب حرفتو مستقیم بگو بهش اما با لحن خوب و درست، از در نیاز و حمایت وارد شو بگو من واقعا به حضورت تو خونه نیاز دارم روحیم نیاز به تغییر داره و دوس دارم پیشم باشی خدا هم راضی هست تو پیش زن و بچت باشی جوری حرف بزن ک حس کنه اکه پیشتون بمونه کلی تونسته حمایت کنه اگه هم گوش داد حسابی ازش تشکر کن و نشون بده کارش رو دیدی، اگه هم دوس داشتی باهم می‌رفتید هیئت شاید به رابطتتون کمک میکرد

ارهههه خب ببین حرف بزنید باهم بهترین کار حرف زدنه

من باشم جرش میدم ، منم محرم سر همین مسئله که تنها بره هیئت باهاش دعوام شد

عزیزم باهاش صحبت کن نذار ناراحتی بینتون باشه با صحبت کردن همه چی درست میشه

ببین اون که نمیدونه تو ذهن تو چی میگذره باهاش صحبت کن

اخی اره حق داری خب بهش بگو

حق داری والا باید پدری کنه برا بچش