مامانا بیاین یه کم درد و دل
من از وقتی زایمان کردم یه جورایی انگار افسردگی پس از زلیمان گرفتم و خیلی هم تنهام ولی خیلی رو خودم کار کردم که روحیه امو بهتر کنم ولی الان بعضی وقتا یهو یه چیزی مث یه چیزی که نمیدونم بگم چطوره انگار از انگشتای دستم میخواد بزنه بیرون یه دفه بدنم خالی میشه از درون و به شدت گریه ام میگیره.مثلا دارم با یکی تعریف میکنما سر سفره ی غذا مثلا یه دفه اینطوری میشم بی دلیل.
شماها حال روحیتون بعد زایمان چطوریه؟

همینجور بودم ولی الان خداروشکر درست شدم

اره گلم

برید پیش روانپزشک داروهای خیلی خوبی میده که داخل شیر هم ترشح نمیشه. حال روحیتون خیلی بهتر میشه

بااونکه شوهرم خیلی هواموداشت خیلی کمکم میکنه تاالان برابچه ولی من یجورعجیب شده بودم وای چقدربدبوداونروزا

وای عزیزم نگومن ازتوبدترشده بودم تاشوهرم یه حرف کوچیک میگفت مثلا این کارونکن برات بدمیزدم زیرگریه داشتم روانی میشدم تاقرص فلوکستین ۱۰گرفتم کم کم روبراه شدم باورمیکنیدشوهرم دیگه میگف چرااینجوری شدی فکرمیکردزده به سرم😊😊

بعد زایمان افسردگی‌عملکزد طبیعی بدنه
کاری باید بکنی اینک‌همسرت خیلی زمان بزاره براتون
برای نکهداری بچه از اطرافیان کمک بگیر و برای خودت زمان بزار
ازهمین الان زمان خوابش رو تنظیم کن تا شبا با همسرت خاوت کنی